#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ... هدیه به پیشگاه مقدسه و مُنَّور بی بی دوعالم، صدیقه طاهره سلام الله علیها، مادرشون حضرت خديجه، دخترهاشون حضرت زینب و حضرت اُم کلثوم سلام الله علیهما و عروس گُلش حضرت نرجس خاتون، برای شفای همه مریضها، برای رفع گرفتاری از همه گرفتارها، ان شا الله اومدن آقامون بقیة الله الاعظم امام زمان روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه فداه صلوات ختم کنید. مادر برای عمر کمت گریه می کنیم هر شب برای قد خمت گریه می کنیم امشب بلند بلند برا حضرت زهرا گریه کنید، آخه مجلسِ روضه ي يه خانومِ جوانه، بخدا مادرِ ما زهرا هجده سال سن بيشتر نداشت... خدا ان شاءالله هر كی مادر داره، خدا براش نگه داره، بخدا اگه یه روزی بری خونه ببینی مادرت حالش خوب نیست دست و پات رو گم میكنی،اگه یه روز ببینی سخت نفس بكشه دست و پات رو گم میكنی... هر روز ِ ما برای شما فاطمیه است پس لحظه لحظه پای غمت گریه می کنیم گریه ی میكنم برای مادری كه مردم مدینه یه بار حالش رو نپرسیدن، بعد از واقعه ی در و ديوار یه نفر نیومد احوالش رو بپرسه، عوض ِ اینكه احوال بپرسن جلوی ِ علی رو گرفتن، گفتن: به زهرا بگو، دیگه بسه، چرا اینقدر گریه میكنه... ما بچه های مادر ِ پهلو شکسته ایم از رفتن ِ قدم به قدم گریه می کنیم الهی برات بمیرم هجده ساله بودی یه كاری كردن مثل پیر زن ها دست به دیوار میگرفتی، قربون كسایی برم كه برا مادر بلند بلند گریه می كنند، داد بزن،اگه بهت گفتن چرا داد می زنی؟بگو:آخه مادرم سنی نداشت... هر جا که دود و آتش و مسمار دیده ایم از غصه های دم به دمت گریه می کنیم ما بی خیال سیلی مادر نمی شویم پس تا ظهور منتقمت گریه می کنیم دوست داری امشب روضه ی باز بشنوی؟ اگه اهلشی من برات بگم؟ ميخوام روضه ي غسل دادنِ شبونه رو بخونم، يا صاحب الزمان! آقاجان! معذرت ميخوام، اگه شام غريبانِ بچه هاي فاطمه نبود اينجوري روضه نميخوندم، اميرالمؤمنين شروع كرد غسل دادن، سر و گردن، خدايا! حالا فهميد علي چرا زهرا ازش رو ميگرفت، آخه تمام صورت بي بي كبود شده بود، يازهرا!... به سمت ِراست بدن كه رسيد، اسماء میگه همچین كه آب ریختم روی ِ كتفش دیدم غسل رو تعطیل كرد، سر به دیوار گذاشت آقا چرا غسل نميديد؟ صدا زد: اسماء بیا ببین بازوي ورم كرده ي زهراي من رو... آقا بیا كار رو تموم كن، با هم بشینیم گریه كنیم، همچین كه اومد سمت چپ رو غسل بده، اینجا دیگه طاقت ِ نياوُرد، اسماء ببين پهلوي شكسته ي فاطمه رو، هنوز داره خونابه از پهلوش سرازير ميشه... رحمت خدا بر این ناله ها و ضجه ها … الله اکبر، سادات امشب من رو حلال کنید، نمي دونم با چه دلي اميرالمؤمنين بدنِ زهرا رو غسل دادن كفن كرد، حالا میخواد بدنِ عزیزش رو داخل قبر بذاره، معمولاً بدن رو میخوان تو قبر بذارن مَحرما داخل قبر می ایستن .. علی یه نگاه کرد دید سلمان و اباذر نامحرمن یه نگاه کرد دید بچه هاش هم کوچکن .. خدایا! بداد علی برس .. یه وقت دید از داخل قبر دوتا دست شبیه دستایِ پیغمبر بیرون اومد، یعنی: علی زهرای من رو تحویل بده، امانت من رو بده، کنایه از این که علی جان اون روزی که دست زهرا رو توی دستت گذاشتم صورتش کبود نبود .. پهلوش شکسته نبود ... اینجا امیرالمومنین خیلی خجالت کشید... یه جایی هم کربلا حسینش خیلی خجالت کشید، یکی از سخت ترین مصیبت ها اینجاست.. مختار وقتی بیرون کشید سنگ دل ترین دشمنو، گفت جایی هم شد تو هم دلت به حال حسین بسوزه؟ گفت امیر! جزو اونایی بودم که هر جا کار برا ابی عبدالله مشکل میشد هلهله میکردم، کف میزدم، اما منم یه جا دلم به حال حسین سوخت. گفت کجا دلت سوخت نانجیب؟ گفت دیدم طفل شیرخواره ای رو زیر عبا گرفته، هی میاد سمت خیمه ها برمیگرده. نگاه کردم جلوتر دم خیمه دیدم یه خانمی مضطرب، هی داره قدم میزنه. فهمیدم مادر این شیرخواره است. حسین روش نمیشه به سمت خیمه ها بیاد. گفت: چیکار کرد ابی عبدالله؟ گفت: دیدم مسیرشو عوض کرد، اومد پشت خیمه ها نشست روی خاک ها. با غلاف شمشیر داره یه قبر کوچیک میکَنه... تاریخ میگه حسین اومد پشت خیمه، چقدر سخته بابا خودش با دست خودش قبر بچه شو بکنه... شنید یکی میگه مهلاً مهلا، بذار یه بار دیگه صورت بچه امو ببینم... حسین جان! ببین هنوز چشمای بچه ام بازِ... یکصدا به نیت فرج بگو... یا حسین... اي خدا بحق شیرخواره ی ابی عبدالله علي اصغر، باب الحوائج، فرج امام زمان را معجل بفرما... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram