محمود تسلط جالبی بر زوایای نهج‌البلاغه داشت. با آنکه بنده از اوایل دهه ۵۰ با نهج‌البلاغه مانوس بودم ، اما خدا گواه است هنوز هم آدمی را ندیده‌ام که مثل او بتواند بر مفاهیم کلیدی این کتاب، چنان احاطه‌ای داشته باشد، ضمن آنکه بتواند در عنفوانِ جوانی، مانند یک استادِ کارکشتهٔ معارفِ اسلامی ، موضوع‌های مطروحه در نهج‌البلاغه را به زبان روز و عام فهم، بدون لغزیدن به ورطه‌ی تفاسیر بی‌بنیاد و مِن عِندی از کلمات امیرالمومنین به دیگران ارائه ڪند. پشت دفتر ڪارش یڪ اتاق ڪوچڪ و محقری داشت که در حڪم ماوای محمود در همدان بود مختصر لحظاتی که در اواخر شب برای استراحت در اختیار داشت توی همان اتاق سپری می ڪرد ؛ بعد از خواندن نمـاز شب ، تا اذان صبح قــرآن تلاوت می‌ڪرد طوری که اعضای جوان‌ تر سپاه ، از قبیل سعید بادامی و شهید شکری موحد مانوس شده بودند به‌ اینکه دمدمه‌های سحر بروند پشت دیوار اتاق محمود و یواشڪی به صـدای تلاوت او که واقعــا با صوت گرمی ادا می‌شد، گوش بدهند ، تلاوتِ قــرآن شهـبازی دل‌ها را می‌برد به بامِ ملڪوت ... ✍ روای : سردار شهید حسین همدانی 📚 مهتاب ِ خَیّن 🆔👇 @sire_o_sh