....من مبتلا هستم 🔶حجت الاسلام سيد ابوذر عاملي: امام موسي صدر در شبانه روز، هجده ساعت كار مفيد و مؤثر مي‌كرد. . 🔶اين برنامه منظم و هميشگي ايشان بود كه هيچ‌وقت تعطيل نمي‌شد. در كنار اين برنامه روزانه، مرتباً پيش مي‌آمد كه چند شبانه‌روز را بيدار بودند. . 🔶طوري بي‌خوابي كشيده بودند، كه عصب چشمشان در اين اواخر مشكل پيدا كرده بود. وقتي برخي از برادران ايشان را به استراحت دعوت مي‌كردند، مي‌گفتند: «من مبتلا هستم! چاره‌اي ندارم! نمي‌توانم مشكلات مردم را ببينم و بي‌تفاوت بمانم.» . 🔶منزل امام موسي صدر در طبقه چهارم مجلس اعلاي اسلامي شيعه بود. منزل مستقلي از خودشان نداشتند. حجم كارها و گرفتاري‌هاي ايشان به جايي رسيد كه گاهي اوقات روزها و هفته‌ها مي‌گذشتند و خانواده امام موسی صدر نمي‌توانستند ايشان را ببينند. . 🔶با اينكه منزل و محل كار امام در يك ساختمان بود. يادم هست كه يك بار قريب دو ماه سپري گرديد و خانواده امام نتوانستند اين بزرگوار را ملاقات كنند. . 🔶گرفتاري‌ها فوق‌العاده زياد بودند و امام دائماً در سفر بود. از سفر كه برگشتند، مستقيماً به شهر صور رفتند. امام موسی صدر در آن‌جا جلسه‌اي داشت و براي مردم سخنراني مي‌كرد. آن زمان رسم نبود كه خانم‌ها در جلسات عمومي شركت كنند. آشپزخانه در مجاورت سالن قرار داشت. همسر و دختر امام به داخل آشپزخانه رفتند. از پشت پنجره ايشان را تماشا كرده و مي‌گريستند. . 🔶برخي از برادران به امام موسي صدر اعتراض كرده بودند. پرسيده بودند كه آيا اين ظلم نيست؟ . 🔶بالاخره خانواده هم حقي دارد. امام موسي صدر ضمن تصديق آن‌ها جواب داده بود: «اگر من حق اين جامعه را ادا كنم، حق خانواده‌ام نيز ادا مي‌گردد. اما عكس مسئله صادق نيست. اگر حق خانواده‌ام را ادا كنم،‌ لزوماً حق جامعه ادا نمي‌شود. امروز مسئوليت اين مردم با من است! من نمي‌توانم خانواده خود را بر آن‌ها ترجيح دهم.» کانال سیره علما @sireolama