🔺فرزند آیت الله شیخ به نقل از یکی از دوستان پدرش: 🌀برای کشاورزی در باغ نیاز به حفر چاه داشتم، اما هر چاهی که می کندم به قلوه سنگ های بزرگ می خورد و متوقف می ماند. 🔹روزی به عنوان درد دل مسئله را با ایشان مطرح کردم. ایشان گفت: فردا یک ساعت قبل از اذان صبح بیا تا مشکلت را حل کنم. 🔸فردا صبح جلوی در خانه اش رفتم؛ اما مردد شدم که در آن وقت شب، در بزنم. خودشان در را باز کردند. یک کاسه چینی به من دادند و فرمودند: سر چاه برو و بعد از ادای نماز، مقداری آب در این کاسه بریز و آن را در محل چاه خالی کن، انشاءالله به آب خواهی رسید. ☄اول صبح کارگر آوردم و شروع به حفر چاه کردیم. هنوز خیلی حفر نکرده بودیم که به آب رسیدیم و این چاه پس از گذشت سالها، هنوز پر آب است. ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama