‍ ‍ 💢 اولین منکر غیبت کیست؟! ✴️ بخش اول ✴️ 🔶 غیبت حجت الهی، از مصادیق غیب پروردگار است. غیبت حجت الهی از امت خود مسأله‏ای نیست که صرفاً در مورد حضرت مهدی(ع) پیش آمده باشد و سابقه آن به انبیا و حجج الهی پیشین بر می‌گردد، غیبت انبیا و اولیای الهی یکی از سنت‌های رایج در میان ایشان بوده است. از روایات بر می‌آید که بیشتر انبیای الهی، برای مدتی از امت خویش مخفی بوده اند. 🔸امام حسن عسکری(ع)،در روایتی «غیبت» را از علایم و ویژگی‌های پیامبران می‌داند: ؛ فرزند من همان قائم بعد از من است و همان كسى است كه داراى علائم پیغمبران یعنى طول عمر و غیبت طولانى خواهد بود.»[1] 🔸در این نوشتار برآنیم که دیدگاه شیخ صدوق را در مقایسه داستان سجده نکردن شیطان بر حضرت آدم(ع) و مسئله غیبت حضرت مهدی(ع) و منکران ایشان بیان کنیم. 🔷 خدای عزوجل در آیه ٣ سوره بقره در وصف "متقین" می فرماید: «الَّذِینَ یُۆْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَ ممِّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُون‏». بنابر این آیه مبارکه متقین کسانی اند كه به غیب ایمان مى‏آورند، و نماز را بر پا مى‏دارند، و از آنچه روزی داده شده اند انفاق می کنند. تفاسیر وجوه مختلفی را به عنوان مصداق غیب در آیه مطرح کرده اند، مثلا در تفسیر مجمع البیان ۵ قول مطرح شده است[2]: 1- واجبات و محرمات و مباحات یعنى احكام. 2- قیامت و بهشت و جهنم. 3- آنچه از ناحیه خداست. 4- هر چه از علم و اطلاع مردم عادى بیرون است. 5- قرآن. ولی روایات اهل بیت (ع) که در تفاسیر شیعی معتبر ذیل آیه آمده است ایمان به حضرت قائم (ع) و غیبت او را در تفسیر ایمان به غیب مطرح کرده و حجت غائب خدا را مصداق غیب می دانند. (چنان چه طبرسی در مجمع البیان نظر امامیه را ذیل قول ۴ آورده است) 🔹شیخ صدوق در برخی روایاتی را که در این باره وجود دارد آورده است: و یحیى بن أبی القاسم می گوید: از امام صادق(ع) از معناى آیه شریفه‏ «الم ذلِكَ‏ الْكِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یُۆْمِنُونَ بِالْغَیْبِ‏» پرسش كردم فرمودند: مقصود از متّقین، شیعه علىّ (ع)است، و مراد از غیب، حجّت غائب است و شاهد آن نیز این قول خداى تعالى است: «مى‏گویند چرا بر او آیه‏اى از جانب پروردگارش نازل نمى‏شود؟ بگو كه غیب از آن خداست و در انتظار باشید كه من نیز با شما از منتظرانم». پس خداى تعالى خبر داده است كه «الآیة» همان «الغیب» است و غیب هم همان حجّت است.[3] چه از دیده‏اش پنهان بود انكار كرد و آن را باور نداشت و به همان كه آشكار دید احتجاج كرد و آن تن خاكى آدم بود و منكر شد كه در پس آن چه چیز واقع شده است».[4] 📚پی نوشت: [1]بحارالانوار،ج51، ص224،ح11 [2]مجمع البیان فی تفسیرالقرآن،ج1، ص 61 [3]صدوق،کمال الدین و تمام النعمه، ج1، ص 17 [4]صدوق،کمال الدین وتمام النعمه، ج1،ص١٣