ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ ج) بدعت بودن رجال: بررسی این ادعا را در ضمن نکاتی پی می گیریم: نکته 1) تعریف بدعت: بدعت یعنی چیز تازه ای را جزء دین قرار دهند که در دین نبوده و از یکی از منابع چهارگانه شریعت (قرآن، روایات، اجماع، عقل) نیز به دست نیامده است. مثلاً در دین اسلام، هیچ نماز سه رکعتی غیر از نماز مغرب وجود ندارد، حال کسی بیاید نافله سه رکعتی را مستحب بشمرد و در جامعه رواج دهد، یا اینکه: جماعت خواندن مخصوص به نماز واجب بالذات است اما کسی بیاید جماعت در نمازهای مستحبی را شرعی بداند و در جامعه رواج دهد. خوب همانگونه که مشاهده می کنید، تعریف بدعت سه رکن دارد (1) چیز تازه ای باشد، (2) از منابع چهارگانه دین به دست نیامده باشد، (3) جزء دین قرار داده شود؛ و عدم توجه به این سه رکن باعث شده بسیاری از چیزهایی که بدعت نیست بدعت شمرده شود. لذا رواج چیزهایی در جامعه اسلامی که اصلاً ربطی به شریعت ندارند مثل ساختن بیمارستان یا مدرسه، یا بین شریعت و غیر شریعت مشترک هستند مثل اعتماد بر سخن فرد ثقه، یا هر چه که عنوانی از محرمات بر آن انطباق ندارد مثل ساختن مکانی مخصوص به عزاداری، یا دارای اذن عمومی بوده و تحت دایره یکی از عمومات قرار دارند مثل سینه زنی برای اهل بیت علیهم السلام به عنوان تعظیم شعائر الله، یا اصلاً جزء دین قرار داده نشده و به رجای ثواب انجام می شود مثل شهادت ثالثه در اذان، هیچکدام بدعت نیستند. با این توضیح مشخص می شود اینکه ابن اثیر، بدعت را بر دو قسمِ بدعت هدایت و بدعت ضلالت، نموده و بدعت خلیفه دوم در جماعت کردن نمازهای مستحب رمضان را از نوع اول دانسته[1]، سخن پوچی بیش نیست. همچنانکه سخن برخی از اهل سنت، که بدعت را مطابق احکام پنجگانه بر پنج قسمِ حرام، واجب، مستحب، مکروه و مباح دانسته اند[2] نیز خیالی خام است. برای همین پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «كُلُ‏ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ وَ كُلُّ ضَلَالَةٍ فِي النَّارِ».[3] علامه مجلسی در تعریف بدعت می نگارد: «از عموم نصوص اینطور ظاهر می گردد: هر چه در دین ایجاد شود که در شریعت به طور خاص یا عام وارد نشده بدعتِ حرام است، لذا هر چیزی که به عنوان عبادت انجام شود در حالیکه از دلیل شرعیِ عام یا خاص به دست نیامده باشد بدعت و تشریع (قانون گذاری در دین) می باشد. حال چه کار مستقلی باشد و چه صفتی برای عبادتی شرعی، مثل اینکه واجبی را به عنوان مستحب یا بر عکس انجام دهد، یا خصوصیت خاصی را در عبادت خاصی واجب بشمرد. و خلاصه: هر کار یا خصوصیتی که مکلف آن را با قصد و نیت، بر غیر صورتی که در شریعت وارد شده انجام دهد شکی در بدعت و ضلالت بودنش نیست، اما چیزی که دلیل شرعیِ عام یا خاص بر آن دلالت می کند جزو سنت است نه بدعت».[4] نیز عالم جلیل القدر شیعه، شهید اول درباره حقیقت و اقسام بدعت می نگارد: «تازه هایی که بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله به وجود آمده، دارای اقسامی است که نزد ما شیعیان فقط بر قسم حرامش بدعت اطلاق می شود: قسم اول) تازه های واجب، مثل نوشتن قرآن و روایات، که ترس از فراموش شدن آنها از ذهنها وجود دارد، زیرا به اتفاق نظر همه و آیه قرآن[5]، رساندن اینها به آیندگان واجب است و این کار جز با حفظ آن دو میسر نمی شود. قسم دوم) تازه های حرام، یعنی هر چه که قوانین حرمت شرعی شاملش باشد مثل ... شستن به جای مسح کشیدن و مسح کشیدن بر غیر پا ... و تحریم متعه حج و متعه زنان ... و افطار قبل از وقت. قسم سوم) تازه های مستحب، یعنی هر چیزی که ادله مستحبات شامل آن بشود مثل ساختن مدارس و پل. قسم چهارم) تازه های مکروه، یعنی چیزهایی که ادله مکروهات شامل آنها باشد مثل افزودن در تسبیحات حضرت زهرا علیها السلام یا کاستن از آن (به شرطی که به نیت اینکه قانون دین همین است انجام نشود). قسم پنجم) تازه های مباح».[6] نکته 2) تاریخچه راوی شناسی در اسلام: آیا طبق ادعای جریان مدعی یمانی، وثاقت شناسیِ راوی، در دین نبوده و چیز تازه ای است که بعد از عصر معصومین علیهم السلام وارد دین شده است؟ در پاسخ می گوییم: خیر بلکه قرآن کریم اولین منبعی است که به وجود راویان فاسق تذکر داده و فرموده: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ‏ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا: ای کسانی که ایمان آورده‏اید، اگر فاسقی برای شما خبری آورد در مورد صحت آن تحقیق کنید»[7]، که به مفهومش می رساند: خبر عادل تبیّن و تحقیق لازم ندارد، و طبیعی است که تلاش برای شناخت فسق و عدم فسق راوی، مقدمه رعایت این دستور قرآنی می باشد و علم رجال دقیقاً متکفل شناسایی فسق و عدم فسق راوی است. بله تنها اشکالی که جریان مدعی یمانی در مورد تمسک به این آیه گرفته اند اینست که آیه فرموده: درباره خبر فاسق تحقیق کنید، اما رجالی ها خبر فاسق را کلاً کنار می گذارند. ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ 👇👇👇👇👇(۱)