#تلنگر
او؛ شاعر زمانهها....
پنج.
*حکمتهای عامیانه
حکمتهای عامیانه نیز از دیگر ابعاد مهم ادبیات مردمی است که کاربرد هنرمندانه آن به شعر غنای هنری و محتوایی میبخشد:
دلی که گرد خویش میتند تار
اگرچه قدر یک مگس، خودش نیست
مگس به هر کجا به جز مگس نیست
ولی عقاب در قفس، خودش نیست! (همان، ص ۷۴)
و:
دوباره پلک دلم میپرد نشانه چیست
شنیدم که میآید کسی به مهمانی( همان، ص 304)
*حذف و ایجاد تعلیق
از ویژگیهای زبان مردم، حذف عبارات غیرضروری با هدف ایجاد تعلیق و سپردن درک مفهوم به مخاطب است؛ بر اساس نشانههایی که در کلام جایگذاری شده است.
شاعران هوشمند و نکتهسنج براحتی میتوانند سعدیوار، از این تکنیک بیانی الگوسازی کنند و بهرهها ببرند:
در من این هست که صبرم ز نکورویان نیست
از گل و لاله گزیر است و ز گلرویان نیست
... ساربانا خبر از دوست بیاور که مرا
خبر از دشمن و اندیشه بدگویان نیست.
اگر اجزای حذف شده در زبان را به شعر سعدی بیفزاییم، حاصل عبارت چنین نازیبا خواهد شد:
در من این (حقیقت) هست که صبرم ز نکورویان نیست
از (تماشای) گل و لاله گزیر است و ز (تماشای) گلرویان (گزیر) نیست
ساربانا (فقط) خبر از دوست بیاور (نه کس دیگر) که مرا خبر از دشمن و اندیشه بدگویان نیست.
قیصر امین پور از همین قاعده و طرفیت زبانی مردم بارها در شعر بهره جسته است:
همه حرف دلم با تو همین است که: «دوست...»
چه کنم؟ حرف دلم را بزنم یا نزنم؟ (همان، ص۲۰۱)
میخواستم که ولوله برپا کنم ولی...
با شور شعر، محشر کبری کنم، ولی... (همان، ص ۲۲۷)
* صمیمت، سادگی فطری، بیتکلفی در کلمه و کلام
شاعران برتر، در به کارگیری زبانِ «سهل ممتنع»، به جای سادهاندیشی، به سادگی کلمه و کلام، طراوت، جذابیت، مؤانِست و آشنایی ذهن مخاطب، و جمعاً بیتکلفی آن میاندیشند.
شعر میتواند در عین عمیق و حکمتآمیز بودن، جذابیت و طراوت داشته باشد، به عبارت دیگر تماماً شعر باشد، اما ساده و بیتکلف.
این غزل از مرحوم قیصر امینپور، از بهترین نمونههای غزل معاصر و در شمار برجستهترین نمونههای «سهل ممتنع» است؛ که در کنار سادگی فطری، ممتنع، هنرمندانه و نغز سروده شده است:
سراپا اگر زرد و پژمردهایم
ولی دل به پاییز نسپردهایم
چو گلدان خالی، لب پنجره
پُر از خاطرات ترک خوردهایم
اگر داغ دل بود، ما دیدهایم
اگر خون دل بود، ما خوردهایم
اگر دل دلیل است، آوردهایم
اگر داغ شرط است، ما بردهایم
اگر دشنه دشمنان، گردنیم!
اگر خنجر دوستان، گردهایم!
گواهی بخواهید، اینک گواه:
همین زخمهایی که نشمردهایم!
دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست، عمری به سر بردهایم (دیوان، ص314)
#قیصر_امینپور
#شعر_مردمی
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی
@smahdihoseinir