🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴(ع) عطش کربلای گرم و سوزان از عطش شد برابر آب با جان از عطش بهر عشّاق خریدار بلا دفتری‌بگشوده عنوان ازعطش بر حسین.ع. بستند راه آب را تاشود تسلیم شیطان ازعطش یک‌طرف کشتارمردان،تشنه‌کام یک‌طرف‌طفلان‌هراسان‌ازعطش ناله‌ی نی از عطش آتش گرفت سوخت‌یک‌صحرانیستان‌ازعطش غنچه‌و گل هر دو باهم سوختند خشک‌شدصحن‌گلستان‌ازعطش باغبان‌خود تشنه بود ازقحط آب باغ او گردیده ویران از عطش تا زبان شاه را اکبر مکید شدغمین ازخشکی آن‌از عطش حالت طفلان به خیمه غم فزا هرزمان افتان وخیزان ازعطش گلرخان را رنگ از رخ رفته بود ضعف‌و بی‌تابی‌نمایان از عطش کودکی‌جامی‌به‌ دستش‌می‌دوید جانب سقا شتابان از عطش اشک هم‌ازتشنگی‌خشکیده بود خون‌به‌جای‌اشک‌ریزان‌ ازعطش گفت زینب در حرم با کودکان کای‌شقایق‌های‌سوزان ازعطش تشنگی را از پدر مخفی کنید می‌شودشرمنده‌سلطان‌ازعطش شیرخواره‌جان‌به‌لب‌هایش‌رسید می‌خراشدسینه هرآن از عطش جای‌شیرآن‌طفل‌ معصوم‌عاقبت می‌زندلب را به‌پیکان از عطش ساقی لب تشنه‌ای در راه آب دست‌هارا کرده‌احسان ازعطش چون خجل گردیده‌سقا از رباب مشک‌هم‌گردیده‌گریان ازعطش کی شود باور که در دریای آب جان‌دهدمیراب‌عطشان‌ازعطش کودکی آتش گرفته دامنش سر نهد سوی بیابان از عطش ننگتان بادا شما ای کوفیان بی‌وفایان‌سوخت‌مهمان‌ازعطش کشتی‌بهره‌نجات‌است‌این‌حسین کی‌فتد از پا به‌ میدان از عطش تشنه‌ی خون تبهکاران دهر تیغ او گردیده رقصان از عطش چون‌رسیده لحظه دیدار دوست چهره‌اش‌شاداب‌وخندان‌ازعطش عاشق دیدار معشوق از وفا می‌دهدجان‌ را به‌جانان ازعطش درسماع بزم یار است این چنین بیخودندازخویش‌مستان‌ازعطش بس کن ای مرآت شرح تشنگی نکته‌ها باشد فراوان از عطش ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24