پوشانده برگی زرد، رویای بهارم را
دارد به چالش میکشد، دارو ندارم را
چوب حراج روزگاران، بر دلم خورده
ای کاش میشد پس دهد، قلب دچارم را
با این همه دلواپس فردای، "او" هستم
چیزی مبادا بشکند، قلب نگارم را
بی من مبادا سخت باشد، حال دورانش
دلواپسی ها ترکند، چشمان یارم را
هرچند با گلدان من پاییز خو کرده
جایش بهاری کن خدایا، شهریارم را
#مهتاب_بهشتی
کانال
#شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24