•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• خط می زند این سکوت بی پایان را جان می‌دهد این خموشی حیران را آن‌نرگس مست‌و عشق بی‌فرجامت سامان‌دهد این خروش بی‌درمان را رخسار و بر و کمان آن ابرویت برهم زند این توازن کیهان را چشمان سیاه و گونه های سرخت دربند کند جهان دلداران را زآن غنچه‌ چه گویم او مرا سرخوش کرد جام است اگر بنوشمش من آن را مضراب نگاه و ساز پر احساست شور است اگر غزل کند ایمان را گرمطرب عشق و دلربای محضی گاهی بنگر درون این ویران را جانم شدی و ندارم از این ظنی مجنون شدم و قدم زدم باران را خط خورده سکوت سختِ بی پایانم! آخر چه کنم وفای این جانان را یارب تو بگو مگر دلم راهی نیست؟ آخر چه کنم من عهد و این پیمان را؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24