┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• .ع. ای آیه‌های صبر و امید و هنر، پدر ای آشنای رنج و ملال و خطر، پدر آری هنروری که پیِ لقمه‌ای حلال بردستِ خود ز پینه نهادی اثر، پدر بس‌بوسه می‌زند به‌رُخت آفتابِ داغ تا شبنمِ جبینِ تو گردد گهر، پدر در دل جوانه می‌زند از خنده‌ات بهار ای باغِ زندگانیِ ما را ثمر، پدر باشد نگاهِ گرم تو آرامِ جانِ من داری‌چه‌مرهمی توبه‌چشمت‌مگرپدر؟ آیینه ها ز چشم تو دارند روشنی نازم بر آن ستاره ی اعجازگر، پدر خورشید هم به خانه‌ی ما می کند طلوع زان طلعتِ طلاییِ تو هر سحر، پدر پیچد شکوه کوه دماوند در سرم تا می نهم به شانه ات آرام سر، پدر حکمِ (فَلا تَقُل لَهُما اُف) به نام توست ای از نشانِ حضرت حق مفتخر، پدر لبریز شد ز آیه ی ( بِرّاََ بِوالِدَیه) قرآن و زد به نام تو مُهری دگر، پدر حاصل شد از تلاش تو آسایشم ولی خم شد تورا ز بار مرارت کمر، پدر آن چهره ی شکسته ات ای شمعِ پر فروغ آتش زند به جانم و سوزد جگر، پدر روز پدر رسیده و راوی به چشم تر جوید کنون سراغِ تو را در به در، پدر آمد ردیف و قافیه یکجا به نام تو تا من به شوق آیم و گویم پدر پدر! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24.