صبحانه ای با شهدا
◇ بعد از عملیات در مقر پرشین هتل، فرماندهان عالی ‌رتبه تقدیرنامه‌ای برای بهروز آوردند، بغض گلوش رو گ
📌 بخشی از نامه شهید بهروز مرادی به خواهرزاده‌اش: 🔹 انقلاب‌ به‌ مانعی‌ بزرگ‌ (هواهای‌ درونی‌) رسیده‌ و برای‌ عبور از آن،‌ خیلی‌ها در گل‌ گیر کرده‌اند؛ ◇ و بلندپروازان‌ و دوراندیشان‌، به‌ سرعت‌ نور عبور کرده‌اند.گویی‌ مانعی‌ در بین‌ نبوده‌ و اکنون‌ در معراج‌، به‌ صف‌ سرخ‌ جامگان‌ پیوسته‌اند، ◇ و حریصان‌ و دنیاطلبان‌ چنان‌ درجا زده‌اند که‌ بوی‌ تعفن‌، محیط شان‌ را پوشانده‌ ◇ امروز خداوند نعمت‌ خودش‌ را شامل‌ حال‌ ما بندگان‌ نموده‌ و با اعطای‌ این‌ نعمت‌ بزرگ‌، همگی‌ در معرض‌ یک‌ آزمایش‌ الهی‌ قرار گرفته‌ایم‌. ◇ جنگ‌ به‌ پیش‌ می‌رود و نق‌زنهای‌ حرفه‌ای‌ درجا می‌زنند. ◇ جنگ‌ به‌ پیش‌ می‌رود و راحت‌طلبان‌ عافیت‌جو خودشان‌ را به‌ صندلی‌ حب‌ و جاه‌ طناب‌ پیچ‌ كرده‌اند؛ و در عزای‌ از دست‌ رفتن‌ آزادیهای‌ دمكراتیك‌ سینه‌ می‌زنند. ◇ جنگ‌ به‌ پیش‌ می‌رود و كاروان‌ سلحشوران‌ حماسه‌افرین‌، با گامهای‌ محكم‌، كرمهای‌ ریشه‌خوار را زیر پا له‌ می‌كنند و دلهای‌ ضعیف‌ را درون‌ سینه‌ها به‌ لرزه‌ وا می‌دارند. ◇ جنگ‌ به‌ پیش‌ می‌رود و مدعیان‌ دروغین‌ خلق‌، در پس‌ شعارهای‌ رنگ‌ و وارنگ‌، استفراغِ اربابانِ خود را نشخوار می‌كنند. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada