مَعشوق و عاشِقند کُنون روبروی هم هر دو شُدند مَستِ شَراب از سبوی هم گنجینه های عَرش، سرازیر شد به خاک تا وا شدند چَشمِ دو دلبر به روی هم از دو بدن عُروج به یک روح می کنند وقتی که می کِشند نَفَس از گَلوی هم لَبخند می زنند، ولی گِریه می کنند از حال می روند دَمادَم زِ بوی هم باشند زیرِ سایه ی هَم تا که زِنده اند دارند هَر دو دَر سَرِشان آرزوی هم... 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada