به امشب که می‌رسم تپش هایِ قلبِ روسیاهم بالا می‌گیرد عمو.... عطش... علمدار... می‌ترسم از امشب، که تاسوعایِ تو را مثل هر سال شرمسارِ مولایی بمانم که عباس و علمداری ندارد... خدایا به لحظه های شرمندگی عباس غیبت کبرای شرمساریِ ما را ببخش و صاحب داغدارمان را برسان... ┄┅┅┄┅✶❤️✶┅┄┅