نرفته از نظرم ذوالجناح بر ميگشت
كه رفته رفته صدايت ضعيف تر ميگشت
ز بس كه بر بدنت زخم هاي كاري بود
كه زخم ِ تازه اگر بود بي اثر ميگشت
در ازدحام حرامي و نيزه هايِ بلند
شكافِ زخم ِ تنت باز و بازتر ميگشت
ميان حلقه ي نامحرمان خودم ديدم
كه شمر با سرت از قتلگاه بر ميگشت
غروب بود و ربابَت ميانِ آتش و دود
هنوز بين ِ مزاري پي ِ پسر ميگشت
#مرثیه_امام_حسین علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872