اينهمه راه دويدم به سوي دلدارم به اميدي كه در اين دشت برادر دارم   تو دعا كن كه كنار بدنت جان بدهم فكر ِ همراهيِ با شمر دهد آزارم   يك عبا داشتي و خرج علي اكبر شد با چه از روي زمين جسم تورا بردارم   به وداع ِ من و تو خيره بُوَد چشم ِ رباب خواندم از طرز ِ نگاهش كه منم دل دارم   خيز و نگذار كه ما را به اسيري ببرند منكه از راهيِ بازار شدن بيزارم (سعيد خرازي) علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872