هوالمحبوب
به غم اسیر و به محنت دچار، بعد از تو
ببین چگونه شدم بی قرار، بعد از تو
نه اشتیاق سفر دارم و نه مِیل خبر
مرا به عالم و آدم چهکار بعد از تو؟
من: آنکه آینه ای پر غرور، پیش از این
من: اینکه پنجره ای پر غبار، بعد از تو
فضای شعرم از آن شب که رفتی افسرده ست
جهان من شده تاریک و تار، بعد از تو
دل و دماغ ندارد برای شور و نشاط
چه آمده سر این روزگار بعد از تو؟
بگو نیاید اگر قصد تو نیامدن است
به کار من نمی آید بهار بعد از تو
#عاطفه_جوشقانیان
#صبح_تازه_دم
@sobhetazedam