هوالمحبوب به غم اسیر و به محنت دچار، بعد از تو ببین چگونه شدم بی قرار، بعد از تو نه اشتیاق سفر دارم و نه مِیل خبر مرا به عالم و آدم چه‌کار بعد از تو؟ من: آن‌که آینه ای پر غرور، پیش از این من: این‌که پنجره ای پر غبار، بعد از تو فضای شعرم از آن شب که رفتی افسرده ست جهان من شده تاریک و تار، بعد از تو دل و دماغ ندارد برای شور و نشاط چه آمده سر این روزگار بعد از تو؟ بگو نیاید اگر قصد تو نیامدن است به کار من نمی آید بهار بعد از تو @sobhetazedam