وقتی همسر شهید چمران فکر کرد مصطفی به او ظلم کرده
✍در بخشی از کتاب «چمران به روایت همسر شهید»، میخوانیم:
از لبنان که آمدیم هر چه داشتیم گذاشتیم برای مدرسه.
در ایران هم که هیچ چیز.
بعد یکدفعه مصطفی رفت و من ماندم که کجا بروم؟ شش ماه اینطور بود تا امام فهمیدند این جریان را.
خدمت امام که رفتیم به من گفتند: «مصطفی برای دولت هم کار نکرد. هر چه کرد به دستور مستقیم خودم بود و من مسئول شما هستم».
🪵__بعد بنیاد شهید به من خانه داد. خانه هیچی نداشت.
«جاهد»- یکی از دوستان دکتر- از خانه خودش برای من یک تشک، چند بشقاب و ... آورد تا توانستم با پدرم تماس بگیرم و پول برایم فرستادند.
به خاطر این چیزها فکر میکنم مصطفی به من ظلم کرد.
البته نفسانی بود این حرفم. بعد که فکر کردم، میدیدم مصطفی چیزی از دنیا نداشت، اما آنچه به من داد یک دنیا است.
🌷شادی روح مطهر شهدا صلوات
https://eitaa.com/sobhezaravand