یکی از اصحاب علیه السلام، به نام حسن بن مسعود، می‌گوید: به سمت منزل امام علیه السلام حرکت کردم. در مسیر راه چند حادثه برایم رخ داد: ۱. انگشتم وارونه شد. ۲. مرد اسب سواری که از کنارم رد شد به من برخورد کرد و شانه‌ام آسیب دید. ۳. از محیط شلوغی عبور می‌کردم لباسم آسیب دید. لذا خطاب به آن روز گفتم: «عجب روز شروری هستی خداوند شرّ تو را از من برطرف کند! » سپس خدمت امام علیه السلام رسیدم. آن حضرت که از سخنان من مطّلع شده بود، فرمود: «ای حسن! تو با ما در ارتباطی، گناهت را به گردن چیزی می‌اندازی که گناهی ندارد! ». حسن بن مسعود می‌گوید: من که به اشتباه خود پی برده وفهمیدم اشتباه کردم، گفتم: ای مولای من! از خداوند متعال طلب غفران و آمرزش می‌کنم. امام علیه السلام فرمود: ای حسن! روزها چه گناهی دارند که آن‌ها را شوم می‌دانید؟ خداوند مجازات اعمالی را می‌کند که در ظرف این روزها انجام می‌دهید و ربطی به ایّام ندارد». «ما ذنْبُ الایّامِ حَتّی صِرْتُمْ تَتَشَئَمُّونَ مِنْها اِذا جُوزیتُم بِاَعْمالِکُمْ فیها». [تحف العقول، ص ۳۶۱] •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈ ✨ ✨ 🕊@sobhsadeq🕊