🌼🍃 دو ساعت طول کشید تا به #اردوگاه برسیم.
🌼🍃قرار بود #مربی پرورشی قبل از رسیدن بچه ها در اردوگاه حاضر بشه، ولی گویا #تصادفی رخ داده بود و نتواسته بود خودش رو سر وقت برسونه.
🌼🍃نامه رو به مسؤول اردوگاه دادیم و وارد اردوگاه شدیم .
🌼🍃سعید و حمید هر کدوم توپی رو برداشته و بدنبال #نفرکشی بودند ولی بچه ها بخاطر نفرکشی #غیرمنطقی کم مونده بود که #دعوا بشه ولی با #میانجی_گری مسؤول اردوگاه بخیر گذاشت.
🌼🍃اردو برخلاف #تصور، دیگر با نبود #مربی، #کسل کننده شده بود.
🌼🍃نزدیک #ظهر بود که #حاج_آقا اومدن و بچه ها رو جمع کردن. وقتی از اتفاقات پیش آمده باخبر شدن بچه ها رو #دلداری داده و از اونها خواستن برای #وضو و #نماز آماده شن.
🌼🍃نماز که تموم شد حاج آقا از #کیفش#برگه_های_A4 در آوردن، #هفت نفر از بچه ها رو جلو آوردن و دست هر کدوم برگه ای دادن که یک طرفش #حروف_پراکنده نوشته بود.
🌼🍃نفر اول با اشاره حاج آقا برگه اش رو به طرف بچه ها گرفت. بچه ها باید کلمه رو #حدس می زدند.
🌼🍃بهرام زود تر از همه گفت: #اجتماعی
🌼🍃#حاج آقا فرمودن: #انسان برخلاف دیگر #مخلوقات الهی #زندگی_اش بصورت #اجتماعی هست. یعنی چند نفر جمع می شن و با هم زندگی می کنن. #خدماتی رو می گیرن و خدماتی رو می دن.
🌼🍃#برگه_دوم سه حرف بیشتر نداشت: «ل ق ع»
این دفعه محسن زودتر جواب داد: #عقل
🌼🍃#حاج_آقا: #انسان بر خلاف #حیوانات که فقط #شهوت دارن و می خوردن و می خوابن و ...، و برخلاف #ملائکه که فقط #عقل محضن، هم دارای #عقل وهم دارای #شهوت هستند. از این رو اگر خوب عمل کنن از #فرشته ها #بالاتر و اگر بد عمل کنن از #حیوانات هم #پست تر خواهند بود.
🌼🍃#برگه_سوم: «ت ن م ع ف»
🌼🍃ایمان زودتر جواب داد: #منفعت
🌼🍃#حاج_آقا: #انسان از طرفی #اجتماعی بوده و از طرفی با توجه به #عقلی هم که درش هست همیشه سعی در این دارد که به #منفعت خود، کار ها رو به پیش ببره. و این نتیجه اش چیزی جز #درگیری و #اختلاف نیس. چیزی که شما امروز از صبح درگیرش بودین.
🌼🍃#برگه_چهارم: «ن و ق ا ن»
🌼🍃آرمان دست بلند کرد و با صدای رسا گفت: #قانون! #قانون!
🌼🍃#حاج_آقا: انسانِ اجتماعیِ عاقلِ منفعت طلب، برای جلوگیری از درگیری، نیاز به #قانون داره تا با آن برنامه ها رو پیش ببرن و از اختلاف و درگیری جلوگیری کنن.
🌼🍃#برگه_پنجم: «شرایط _ و ن ی س ه ن د _ قانون»
🌼🍃احسان گفت: #نویسنده، شرایط ِنویسنده ی قانون
🌼🍃#حاج_آقا: برای نوشتن قانون، باید #قانون_نویس در مرحله #اول#نفعی_از_قانون_بهش_نرسه و در مرحله #دوم#آگاه_به_استعداد_و_توانمندی_افراد باشد.
🌼🍃#برگه_ششم برخلاف برگه های قبلی فقط علامت #سوال داشت.
🌼🍃#حاج_آقا: بچه ها به نظر شما چه کسی این #دو_ویژگی قانون نویسی رو دارد؟
🌼🍃هر کدوم از بچه ها جوابی دادن. آخر سر حاج آقا جواب علی رو قبول کردن که آری #خداوند چون #خالق_دانا_و_توانا هست؛ هم #آگاه_به_استعداد_های_مخلوقاتشه و هم #نفعی_از_قانون نمی بره، چون که او #بی_نیازه و مثل ما ها #نیازمند نیست.
🌼🍃#برگه_هفتم: «ر ا س ن پ ی م ا»
🌼🍃آرمان در حالی که #تسبیح_تربت به دستش بود بلند شد و گفت: #پیام_رسان.
🌼🍃#حاج_آقا: خالق دانا و توانا، #قانون رو به وسیله #پیامبر، که در #دریافت و #ابلاغ و #اجرای آن دچار #خطا و #اشتباه نشه، به مخلوقاتش می فرسته که برای ما ها هم #قرآن رو به وسیله حضرت #محمد صلی الله علیه و آله و سلّم فرستاده هست.
✅ حاج آقا در ادامه سوالی مطرح کرده و فرمودند کسانی که بهترین #جواب رو بدند #جایزه بهشون تعلق خواهد گرفت.
♻️ #سوال:
🌼🍃 زمانی که #پیامبر_خدا از دنیا می روند ابلاغ قانون الهی و اجرای آن به چه صورتی خواهد بود؟
♻️به تعدادی از #نوجوانان عزیز که جواب را روی برگه نوشته و عکسش رو تا #داستان بعدی ارسال نمایند هدایایی در روز #عید_غدیر داده خواهد شد.
#سفره_دینی 👇
•┈••✾•🌿🌼🌿•✾••┈•
✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f