🔹نشست ۱۲۸ خوانش تاریخ بیهقی خورشید روز حادثه چنان تیز و سوزنده است که خوش خیالی های رنگین پیشش رنگ می بازد. این زره وهمی خودبافته است که تارش فریبِ دشمنانِ دوست نماست و پودش سخنانِ دوستانِ خیال باف! تا دشمن تیر از چله کمان رها می کند، این زرهِ خیالی فرومی ریزد و خون سرخ و دردی هولناک جای آن را می گیرد. مسعود فریب سخنان دروغین اطرافیان را خورده، سرمست به آوردگاه سلجوقیان آمده و وقتی شدت نبرد را می بیند، می گوید: «من ندانستم که کار این قوم[سلجوقیان] بدین منزلت است و عشوه[فریب] دادند مرا به حدیث ایشان و راست نگفتند چنان که واجب بودی تا به ابتدا تدبیر این کار کرده آمدی» و بیهقی پیشتر گفته بود: «جاسوسانِ ما به روزگار گذشته در این باب دروغ گفته بودند و زر ستده و این روز پیدا آمد که همه زرق[فریب] بود» ▪️متن خوانی و شرح تاریخ بیهقی ▫️جلسه ۱۲۸ 📅 امروز چهارشنبه ساعت ۱۸ ◀️ جلسات حضوری است و امكان شنيدن زنده آن نيز از طريق لينك زير فراهم است. https://www.skyroom.online/ch/sohasima/adabiat @soha_sima