. جهان جدید جهانی است که با روایت انسان از خود آغاز و ایجاد شده است. یعنی انسان و "من" این انسان حضور خود در دنیایی که زندگی می‌کرده را روایت و به تعبیری معنایی جدید بخشیده است و هنرِ امروز و به تبع آن رُمان نیز در جستجو و کشف این "من" رفته تا بتواند طرحی از آینده این جهان برای ادامه آن بدهد. بدین جهت انسان امروز برای پی بردن به وجود خود در این جهان نیاز به روایت آن دارد. و البته اهمیت رُمان نیز در همین مسئله نهفته است. رمان مظهر روایت انسان جدید از خود است و در زوال همین روایت است که او در این جهان، سرگردان و بی‌جا شده و بیش از همه به رسانه و فضای مجازی پناه برده است. رسانه‌ای که همه چیز را همچون کالایی مصرفی به خدمت مخاطب در می‌آورد تا او دیگر در تلاش برای کشف خود و آینده‌ای که در حال رفتن به سمت آن است نباشد. شاید معنای درست غرب زدگی و یا توسعه نیافتگی به جهانی اطلاق شود که از خود روایتی ندارد و همه آنچه که در جهان می‌بیند را بدون قصه می‌یابد و مواجهه با ظاهر آن دارد و همه چیز برای آن دلخواه و هوس انگیز است و بالطبع هُنر نیز جایگاه درست خود را ندارد و یا حکم تفنن پیدا می‌کند یا وسیله‌ای برای ابراز اغراض. غرب‌زدگی پیوند ما را با فرهنگ گذشته‌مان نیز گسسته است. رُمان هنری است که در عصر جدید ظهور یافته و به نحوی جایگزین تمام آثار ادبی قبل خود شده و فاصله‌ای میان ما و آن آثار ایجاد کرده است. در عوض مواجهه ما با آن جز چند مورد معدود از نوع شناخت گزینشی که باید آن را بشناسیم تا بتوانیم بر آن فائق آییم (یا اسمش را بگذار به خدمت اغراض خوب خود درآوریم) نمیتواند تمهید این گسست و فاصله باشد و هنر ما نه می‌تواند آینده‌ای را تصویر کند و نه گذشته‌ای را در امروز زنده نگه دارد. با انقلاب اسلامی امکانی پیش آمد که انسان بتواند از جهانی که تنگ او را در خود محبوس کرده تا همه به یک شکل از زندگی در سراسر جهان چنگ بزنند به فکر رهایی بیافتد تا روایت تازه‌ای از بودن خود در جهان پیدا کند و به قول سید شهیدان اهل قلم: باید از میان انسان‌هایی که تحول معنوی انقلاب اسلامی را به جان آزموده‌اند و جوهر رُمان را نیز شناخته‌اند کسانی مبعوث شوند که این وظیفه را برعهده گیرند و نباید انتظار داشت که نتایج مطلوب به آسانی و بی‌زحمت و ممارست بسیار فراچنگ آید. رسولان انقلاب باید به «جوهر» رمان دست پیدا کنند نه «فرم و قالب» آن؛ و البته از آنجا که این روزگار، روزگار اصالت روش‌ها و ابزار است، بدون تردید تا جوهر رُمان مسخّر ما نشود فرم و قالب آن نیز به چنگ ما نخواهد آمد. و این سخن در باب دیگر هنرها نیز صادق است. @soha_sima