دستگیری و بگذری و بخندی چرا که غمی و آتشی بیانتها در سینهات داری! نجنگی و شکست بخوری و آرامی چون سوختهای ! ظلم کنی و عقب بایستی چون که عاشقی و مردم منطقزدهی این سیاره حق دارند نبینند که رفاه و آسایششان حال و روزشان را سیاه کرده است و نفهمند دخمههای سوخته و سیاه روشنیگاه این عالم است