روزی شیخ ابوسعید ابوالخیر برای سخنرانی و ارشاد و موعظه‌ی خلق به مجلسی وارد شد و جمعی از مریدان شیخ در مجلس انتظار وی را میکشیدند. شیخ در حالی که عبای خود را زیر بغل خود گرفته بود و عبایش بر زمین کشیده میشد در مجلس وارد شد. ازدحام جمعیت جایی برای ورود تازه واردان در مجلس نگذاشته بود. یکی از مریدان برخواست و بلند آواز داد که: «خدا رحمت کند کسی را که برخیزد و قدمی پیش نهد (تا جا باز شود)» ... شیخ که در حین بالا رفتن از منبر بود به سوی پایین روانه شد و از مجلس خارج شد... مریدان را از فعل شیخ تعجب آمد و علت را پرسیدند. شیخ گفت: هر آنچه امروز میخواستم بگویم را این مرد گفت. خدا رحمت کند کسی را که برخیزد و قدمی پیش نهد... عضو کانال نشدی؟👇 @soheil_salimi