سلیمی: سوال هوشمندانه ای پرسیدید! بین مقاومت و تخریب کورکورانه فرق است. متاسفانه آنچه امروز در سوریه ، عراق و افغانستان روی می دهد اصلا ماهیت مقاومت ندارد زیرا مقاومت در مقابل دشمن معنا می یابد. کشتن زنان و کودکان و شهروندان افغانی و عراقی و سوریه ای هیچ ربطی به مفهوم مقاومت ندارد بلکه بر عکس برای تامین منافع ]]صهیونیسم بین الملی است. یک راه ساده را به شما یاد می دهم. همواره در این گونه حوادث ببینید آیا منافع کشور مورد تهاجم تامین می شود یا منافع مهاجمین. در سوریه اگر واقعا مسئله آزادی بود، مردم با نظامیان درگیر بودند. در حالی که مردم و دولت در کنار هم با تروریست هایی درگیر هستند که کودکان را می کشند، بیمارستان ها و مساجد را ویران می کنند. شاید برای مردم غرب این سوال پیش آمده باشد که اگر اینها دنبال آزادی هستند چرا زیارتگاه ها را در سوریه ویران می کنند؟! چرا با بمب گذاری در بازار مردم و کسبه را می کشند. خوب به تاسیسات نظامی و لجستیکی حمله کنند. این بمب گذاری توسط صهیونیست های یهودی ، صهیونیست های مسیحی و صهیونیست های مسلمان یعنی وهابی ها ، سلفی ها و بهایی ها مدیریت می شود. و اتفاقا همین ها مانع تشکیل گروه های مقاومت می شوند. این گروه های تروریستی چند هدف کلیدی دارند، اول سیاه کردن چهره ی دین برای ایجاد فضای لازم جهت شیطان پرستی که یک پروژه ی بزرگ صهیونیستی است. دوم سیاه نشان دادن چهره ی اسلام شیعی به عنوان تنها دین پویایی که دارای برنامه استراتژیک برای جامعه سازی ست. سوم نسل کشی گسترده در میان مسلمانان توسط مسلمانان صهیونیست و یا حتی بوداییان صهیونیست مثل کشتار سال گذشته در میانمار. چهارم سلب اندیشه ی دینی در بین مردم سرزمین های اشغالی. پنجم نا امن جلوه دادن سرزمینهای اشغالی برای نفوذ و غارت بیشتر. فرشتگان قصاب سعی دارد تا روحیه ی مقاومت را در مخاطبانش زنده کند. این مقاومت نیاز امروز جامعه ی غربی نیز هست. امروز مشکلات اقتصادی غرب از یونان تا ایالات متحده بر گردن صهیونیسم است. ثروت اروپا و آمریکا را صهیونیست ها همان یک درصد خون خوار بلعیده اند. امروز که دیگر تمام شیره ی جان غرب توسط صهیونیستها مکیده شده، آنها به سرعت در حال کوچ به چین و آسیای شرقی هستند. باید مردم دنیا بیدار شوند و خود را ، سرزمینشان را، اقتصاد و فرهنگ شان را از اسارت صهیونیسم برهانند.
مجری رادیو CiTR : پس شما مدعی هستید که فلسفه ی شما، جهان شمول است؟!
سلیمی: البته! هر نگاه فلسفی باید این پتانسیل را داشته باشد.
مجری رادیو CiTR : سهیل، کشور شما هشت سال درگیر جنگ با دیکتاتور عراق بوده است. آیا نشانی از آن هشت سال جنگ در این فیلم هست؟
سلیمی : از سوال زیبایتان متشکرم. خیلی دوست داشتم به این موضوع هم بپردازم. من نزدیک به ده سال داشتم که آن جنگ وحشتناک تمام شد، دوران کودکی من با ترس از بمباران و حملات موشکی عراق گذشت. در پناهگاه هایی که در مدرسه باید در آنها پنهان می شدیم و یا نیمه شب ها با علام وضعیت قرمز در زیر زمین خانه مان پنهان می شدیم. عراق کشوری نبود که حتی هشت هفته بتواند با ایران بجنگد چه رسد به هشت سال. ما از هفتاد کشور مختلف اسیر جنگی داشتیم. یعنی هفتاد کشور به عراق نیروی نظامی می دادند. ژنرالهای فرانسوی نقشه ی عملیات برایشان طراحی می کردند. آمریکا و آلمان سلاح شیمیایی به صدام هدیه می دادند. تعداد کشته و مصدومام شیمیایی ما از تعداد کشته شدگان حمله اتمی به هیروشیما هم بیشتر است. عراق با بمب و موشک و هواپیماهای جنگنده و بمب افکن ساخت آمریکا و فرانسه و شوروی و با گلوله های توپ و تانکهای انگلیسی با ما می جنگید. یعنی از شرق تا غرب عالم با هم جمع شده بودند ایران را نابود کنند که با مقاومت اسطوره ای و حماسی مردم ایران شکست خوردند. مطمئن باشید آن دوران را هرگز فراموش نخواهم کرد. بسیاری از الگوها و رفتارهای شخصیتهای مثبت و قهرمان فیلم از آدم های آن دوران گرفته شده. برای مثال جاوید همان نوجوان سیزده ساله ی فیلم از شخصیت بهنام محمدی سیزده ساله گرفته شده که در زمان حمله ی عراق جانانه مقاومت کرد و شهید شد.
مجری رادیو CiTR : هر چه پیش می رویم فیلم سینمایی فرشتگان قصاب عمیق تر میشود. درست مثل اینکه در ساحل اقیانوس جلوبروی. هرچه جلوتر می رویم عمق بیشتری را حس می کنیم.
سلیمی : متشکرم! لطف خدا بوده است.
مجری رادیو CiTR : سهیل، توصیف هایی که کردید سوالی را در ذهن من شکل داد. من احساس می کنم شما هنر و فلسفه را در خدمت تفکر شیعی استفاده کرده اید. درسته؟