🌺🌺🌻🌻 ✅ اراده عارف و اراده غیر عارف / عبادت عارف و عبادت غیر عارف/ ⬅️ شیخ الرئیس در اشارات می نویسد: «العارف يريد الحقّ الأوّل تعالى لا لشىء غيره، ولا يؤثّر شيئاً على عرفانه، وتعبّده له فقط، ولأنّه مستحقّ للعبادة، ولأنّها نسبة شريفة إليه، لا لرغبة أو رهبة وإن كانتا فيكون المرغوب فيه أو المرهوب عنه هو الداعي وفيه المطلوب ويكون الحقّ ليس الغاية؛ بل الواسطة إلى شيء غيره هوالغاية، وهوالمطلوب؛ دونه». عارف حق تعالی را اراده می کند آن هم تنها براى حق، نه چيز ديگر. عارف هيچ چيز را بر شناخت حق برترى نمى دهد و او را تنها براى او مى پرستد؛ زيرا حق براى عبادت، شايسته است و براى اين كه عبادت، نسبت شريفى به حق تعالى است، از همين رو، عبادت عارف به خاطر بيم و اميد نيست و اگر بيم و اميد هدف باشد، لازم مى آيد كه شىء مورد بيم و اميد، مطلوب و مقصود باشد؛ در اين صورت، حق تعالی، غايت و هدف اصلی نيست؛ بلكه واسطه براى چيزى است كه آن چيز هدف و مطلوب است؛ نه حق. ⬅️ این عبارات از معروفترین عبارات ابن سیناست. عارف به دنبال حق متعال است و تنها حق متعال را اراده مى کند و چيزى را بر حق بر نمى گزيند؛ نه دنیا و نه آخرت و نه خوف و خشيت و نه نعمت و دولت و.... هیچ چیز را بر عرفان حق، انتخاب نمی کند و برتری نمی دهد. اما غیر عارف، اراده های مختلفی دارد. دنیا می خواهد، آخرت می خواهد، نعمت می خواهد، دولت می خواهد و ... فرق عارف و غیر عارف در اراده و خواستن این است که مقصود اصلی در خواستن چیست؟ (دقت شود) عارف مقصود اصلی اش خداست و مقصودهای فرعی اش دنیا و آخرت و نعمت و .... است. یعنی دنیا، آخرت، نعمت، دولت، مقام، کتاب، علم، درس، کار و ... را واسطه قرار می دهد تا به خدا برسد. هدف اصلی و مقصود واقعی رسیدن به خداست. اما غیر عارف، مقصود اصلی اش، دنیا، آخرت، نعمت و ... است. اگر خدا را می خواهد، برای این است که به دنیا، آخرت، بهشت و ... برسد. (دقت شود) عارف اگر عبادت مى كند براى قرب و نزدیکی و وصول به حق متعال است، برخلاف عابد و زاهد كه اگر عبادت مى كنند، براى رسیدن به نعمتها و بهشت و ترس از بلا و آتش و عذاب است. 👈 چرا عارف، تنها خداوند را اراده و عبادت می کند؟ پاسخ: چون معرفت بالایی نسبت به خداوند دارد و حب و محبت بسیاری دارد. پس ریشه و علت این مساله، معرفت و حب و عشق است. اگر کسی بخواهد به این مقام برسد باید معرفتش را نسبت به خداوند و توحید بیشتر کند که این معرفت، حب و محبت می آورد و در نتیجه، انسان چنین توانایی کسب می کند. بدون معرفت و حب، چنین اراده ای نمی توان داشت. اگر کسی معرفت بالایی نسبت به توحید داشت، می فهمد که تنها خداست که مستحق اراده و عبادت است و همه امور دیگر، باید تنها واسطه رسیدن به خدا باشد. همچنین می فهمد که عبادت نسبت شریفی است به خداوند متعال، و بدون عبادت و اطاعت اصلی خداوند، رشد حقیقی و رسیدن به کمال نهایی امکان ندارد. اگر کسی، به خاطر ترس از عذاب یا رسیدن به بهشت و نعمتها خداوند را عبادت و اطاعت کند در حقیقت خدا را واسطه رسیدن به آن اهداف قرار داده است. پس هدف، مقصود و مطلوب اصلی او، خدا نیست بلکه بهشت و نعمتهای خداست. خدا را عبادت می کند تا به آن نعمت ها برسد. پس فرق عارف از غیر عارف مشخص می شود. ✅ البته اين مقامات، ويژه عارف است و غير عارف اين مقام را درك نمى كند. خداوند توفیق فهم و سپس عمل به این حقایق را عنایت فرماید. منتها شنیدن این مسائل برای غیر عارفان، این فایده را دارد که : خیال نکنند حقیقتا خدا را عبادت می کنند! خیال نکنند عبادت واقعی و حقیقی انجام می دهند! خیال نکنند مستحق پاداش و نعمتهای فراوان اخروی هستند! (گرچه خداوند به خاطر فضل و رحمتش این اعمال ناقص و پر نقص ما را می پذیرد و پاداش متناسب و بلکه بسیار بهتر نیز عنایت می کند ولی تفضل و احسان است نه استحقاق) خیال نکنند طلبکار خدا هستند و خداوند بدهکار آنهاست! گرفتار عُجب، کبر، تکبر و غرور نشوند! دیگران را از خودشان کمتر حساب نکنند چرا که خود گرفتارند و متوجه نیستند. 💢کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan