سلسله بحث آفت زبان غیبت قسمت چهارم:بخش اول موارد جواز غیبت عبارتند از: الف – متجاهر به فسق : متجاهر به فسق کسى است که آشکارا گناه مى کند و از ارتکاب گناه پیش ‍ چشم مردم باکى ندارد. فقیهان درباره باز گفتن عیب شخصى که آشکارا گناه مى کند، دو نظر دارند: گروهى مى گویند: این عمل غیبت است ؛ ولى حرام نیست و گروه دیگر مى گویند: این عمل نه غیبت است و نه حرام . ب – ستمگر: در غیاب ستمگر، ستم او را باز گویند که این عمل غیبت نبوده و حرام نیست . خداوند متعالى مى فرماید: لا یحب الله الجهر باسوء من القول الا من ظلم و کان الله سمیعا علیما. خداوند دوست ندارد کسى با سخنان خود، بدى ها [ى دیگران ] را اظهار کند، مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد. خداوند شنوا و دانا است . براى جواز غیبت از ستمگر شرایطى وجود دارد که عبارتند از: ۱ – نیت و قصد مظلوم از غیبت کردن درباره ظالم ، دفع یا رفع ظلم او باشد؛ پس اگر مظلوم فقط قصد تنقیص یا تحقیر ظالم را داشته باشد و بخواهد آبروى او را بریزد، غیبتش جایز نخواهد بود؛ البته این شرط درونى است و به قصد و نیت غیبت کننده برمى گردد. ۲ – شرط دوم درباره گفتار مظلوم است . مظلوم فقط اجازه دارد درباره ستمى که در حق او شده است سخن بگوید و اگر در غیاب ظالم ، عیب هاى دیگر او را که با ظلمش ارتباطى ندارد، بیان کند، گفتار او غیبت به شمار رفته ، حرام است . ۳ – شرط سوم درباره شنونده غیبت است . مظلوم فقط حق دارد نزد کسى از ستمگر غیبت کند که هم توان کمک کردن به او و هم امید به یارى و حمایت او داشته باشد. ج – بدعت گذار: بدعت شخص بدعت گذار را در غیابش ، بازگویند تا مردم از راه نادرست او مصون بمانند. بدعت گذار کسى است که با نام دین ، چیزى را که از دین نیست پایه مى گذارد و مردم را با این کار منحرف مى کند. بدعت گاه در اصلى از اصول اعتقادى گذاشته مى شود و گاه در فرعى از احکام دین . 📚اخلاق الاهی جلد چهارم آفات زبان// کانال استاد رفیعی @ostadrafieii313