چون دشمنی دارن.
خوب ببین عمار و فاطمه سادات در واقعیت پدر مادر ریحانه هست!
ولی من توی رمان عوضش کردم پدر مادر آرین قرارش دادم!
وقتی میخواستم رمان رو شروع کنم اصلا محوریت من داستان زندگی خودم نبود.
بهد ها دیدم شبیه اش هست به پیشنهاد دوستان پارت های اخر حدود پارت ۶۰ به بعد واقعیت شکل گرفت.
البته همون واقعیت هم نصفه بر اساس تخیله.