📌
#حکایت
🔸 چوپانی عادت داشت در یک مکان معین زیر یک درخت بنشیند و گله گوسفندان را برای چرا در اطراف آنجا نگه دارد.
زیر درخت سه قطعه سنگ بود که چوپان همیشه از آنها برای آتش درست کردن استفاده میکرد و برای خود چای آماده میکرد.
هر بار که او آتشی میان سنگها میافروخت متوجه میشد یکی از سنگها مادامی که آتش روشن است، سرد است اما دلیل آن را نمیدانست.
🔹 چند بار سعی کرد با عوض کردن جای سنگها چیزی دستگیرش شود؛ اما همچنان در هر جایی که سنگ را قرار میداد، سرد بود تا اینکه یک روز.... 👈ادامه حکایت را در عکسنوشته👆👆بخوانید.
🍃🌟🍃🌟🍃🌟🍃🌟🍃🌟🍃🌟
✨ اللَّهُمَّ صَلِّ عِلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
╭━═━⊰🌸🌼⊱━═━╮
https://eitaa.com/joinchat/1105526844Cf70243627e
کانال سردار سلیمانی
پایگاه محدثه شهر طالخونچه
╰━═━⊰🌸🌼⊱━═━╯