📖کتاب داستانی دام تکفیر «قسمت ۶» 💢آغاز یک وهابی 👈بعد از درس دادن انواع کفر و انواع نفاق، بحث به طاغوت رسید. ابوبکر طبق معمول درس را شروع کرد و گفت: «طاغوت ها زیاد هستند ولی سران آنها پنج نوع اند؛ شیاطین 👿که دعوت به غیر خدا می کنند، حاکم هایی که حکم خدا را تغییر می دهند، هر کس که حکم کند به غیر آنچه خدا نازل کرده است، کسی که ادعای علم غیب کند و کسی که برایش عبادت می شود و او راضی به عبادت باشد.» ابوبکر باز هم طبق معمول برای هر یک از موارد مثالی می آورد: شیعه و حکومت ایران برای دعوت به عبادت غیر خدا، حکم به غير قرآن، با تمام ادعایشان طاغوت و کافرند، 😧😧😧اخوان المسلمين برای این که اعتقادی به جهاد ندارند و در کشورهای خود وارد مجلس و انتخابات می شوند کافرند، مشایخ اهل تصوف به این خاطر که دوست دارند عبادت بشوند و ادعای علم غیب می کنند، کافرند. مکتبی ها به دلیل این که می گویند کافری وجود ندارد و انسان از نسل میمون است کافرند و... و تمام کسانی هم که از آنها تبعیت می کنند به اصطلاح جندالطاغوت و کافر هستند. با حرفهای ابوبکر یاد تصاویری می افتادم که در سی دی های قبلی دیده بودم و بعضی از منتصبين به دراویش و اهل تصوف، علنا برای مشایخ خود به سجده می رفتند و یا کارهایی را انجام می دادند که بیشتر شبیه به کار مرتاض های هندی بود تا مؤمنان و مسلمانان و یا تصاویری که از غلات منتصب به شیعه نشون می دادند که به اهل سنت توهین می کنند، تا تخم کینه ای را که کاشته بودند بهتر آبیاری کنند. 👈ابوبکر در خاتمه حرف هایش برای اثبات ادعاهای خود دوباره به آیات و احادیث استدلال می کرد و آخر سر هم بعد از خداحافظی و دعوت بچه ها به کلاس «التبيان شرح نواقض الاسلام» مقداری سی دی بین بچه ها پخش کرد و رفت. آن شب خیلی به هم ریخته بودم تازه فهمیده بودم که چرا خالد هر وقت در مورد وهابیت حرف می زد آهسته و در گوشی صحبت می کرد و می گفت حکومت دشمن ماست. 🔻 این بار طبق چیزهایی که یاد گرفته بودم و برایم عقیده شده بود، نباید جز به منابع وهابی و دوست های وهابی خود به شخص دیگری اعتماد می کردم، چون با آیات قرآن به ما اثبات کرده بودند که نباید غیر مسلمان را به دوستی بگیریم یا به آنها اعتماد کنیم و مسلمان هم از نگاه این عقیده فقط وهابی بود. آن شب بعد از آخرین جلسه کلاس واجبات به خانه برگشتم و طبق معمول، سی دی هایی که از کلاس آورده بودم را نگاه کردم. یکی از فیلم ها منتخبی از تصاویر وحشتناک کشتار مسلمانان به دست غیر مسلمان های افراطی در میانمار، فلسطين، بوسنی و... بود، همه جا جنازه زنان و کودکان بی گناه افتاده بود حتی به نوزادهای چند ماهه هم رحم نکرده بودند و آنها را به شهادت رسانده بودند. بی اختیار گریه می کردم😭😭😭 و از خودم متنفر میشدم که هیچ کاری از دستم بر نمی آمد. 🔸بعد از آن، تصاویری از نحوه رفتار آمریکایی ها با زندانیان گوانتانامو و ابوغریب و توهین نظامیان آمریکایی به مقدسات اسلام از قبیل قرآن و مساجد در عراق و افغانستان را نشان می داد نتوانستم برای دیدن سی دی های دیگر صبر کنم و سی دی دوم را هم نگاه کردم، فیلم با تصاویری از انفجار برج های دو قلو تجارت جهانی در ۱۱ سپتامبر شروع می شد که با سرودهای حماسی و عربی صداگذاری شده بود. 🔹تصویر عملیات های انفجاری بر سر راه کاروان های نظامی که از شهرها می گذشتند و بعد مانور افرادی که با لباس های سیاه بعد از خواندن خطبه های عربی برای انتقام شهدای مسلمان، عملیات هایی بر سر راه کاروان های ماشین های نظامی انجام می دادند. با این که تصاویر هر دو فیلم به حدی وحشتناک بود که انسان از تماشای دوباره آن پرهیز می کرد ولی تصاویر فیلم دوم که ظاهرا انتقام از کفار بود کمی دلم را آرام کرد. ساعت ها به وضعیت مسلمان های بی پناه فکر می کردم ولی نمی توانستم کاری انجام بدهم و احساس می کردم با دست و پای بسته دارم غرق می شوم و کاری از دستم بر نمی آید. بعضی وقتها می گفتم خوش به سعادت کسانی که با این دشمن های قسم خورده اسلام می جنگند و در راه دفاع از دین شجاعانه مجاهدت می کنند و شهید می شوند. 🔷این سری فیلم ها در انتخاب مسیر آینده ام تأثیر زیادی گذاشت، بارها با اطرافیانم در مورد عقیده ای که به آن رسیده بودم بحث می کردم، اما با این که آنها عقیده من را قبول نمی کردند و آن را باطل می دانستند، دلايل کافی هم برای رد عقیده من نداشتند و هیچ کدام نمی توانستیم دیگری را قانع کنیم. بارها به من پیشنهاد کرده بودند که کتاب خاطرات مستر همفر را بخوانم، ولی من توجه نمی کردم. 🔶تصاویری که دیده بودم به حدی بر روی من تأثیر گذاشته بود که تصمیم گرفتم... ادامه دارد... https://eitaa.com/sonnatenabavii