📖کتاب داستانی دام تکفیر
#دام_تکفیر_فصل_سوم «قسمت پایانی»
🔷مدتی بعد، خالد و بعضی از بچه ها را هم به تهران انتقال دادن و سخنرانیهای من ادامه داشت و چندبار هم با کانالهای تلویزیونی مصاحبه کردم هر روز هم افراد جدیدی با عقاید عجیب و غریبی نزد من می آمدند و چیزهای بیشتری یاد می گرفتم. یکی از
این شبها کاوه ویسی (یکی از فرماندهان گروه تکفیری توحید و جهاد) به سلول ما آمد.
🤝بعد از احوال پرسی گفتم شما امیر و امرا که جمع تان جمع بود چه عجب از این طرفها؟
👈کاوه: «با ابوبکر دعوایم شده به خاطر همین به بازجویم گفتم که من را پیش تو بفرستد، دلمان برایت تنگ شده بود، خوبی؟... بعد از کلی تعارف تکه پاره کردن کاوه شروع کرد به حرف زدن و گله کردن از این که چرا من برای سخنرانی و مصاحبه میروم گفتم مگر خودت بارها نگفتی که کار ما اشتباه بوده است، از خودت شنیدم که میگفتی کارهای گروه اشتباه جهادی بوده است، مردم باید
بدانند تا دیگر وارد این گروه نشوند و به خواست خدا نابود بشود.
🔻کاوه: مواظب حرفهایت باش ،برادر این حرفها خطرناک است چطور دعا میکنی که مجاهدین نابود بشوند درسته که من گفتم کارهای گروه اشتباه جهادی بوده اما این دلیل نمیشود که دعا کنیم نابود بشوند. گفتم تو که بهتر از همه آنها را میشناسی و میدانی که یک سری جاهلند که فقط خودشان را مسلمان میدانند و اگر پایش برسد به امثال من و تو هم رحم نمی کنند تو که میگویی همه کارهای گروه اشتباه جهادی بوده چرا جلوی این اشتباهات را نمیگیری؟ نباید به این حرف اکتفا کنی که کارشان اشتباه بوده و تمام باید یه جوری جلوی این اشتباه را بگیری
❓کاوه : میگویی چکار کنیم؟ ما که کاری از دستمان بر نمی آید. گفتم اگر یکی مثل تو که بچه ها حرفت را قبول دارند، سخنرانی کند و بگوید کارمان اشتباه است شاید کمی به خودشان بیایندکاری نکند، شاید با نیم ساعت حرف زدن تو بشود جلوی ریختن خون خیلی ها را گرفت، مگر جدای از این است که اشتباه جهادی یعنی هر خونی که گروه ما ریخته خون مسلمان بوده نه کفار، و هر مالی که آوردیم دزدی بود، نه غنیمت؟
❓چرا واقعیت را نبینیم که ما در تکفیر دست خوارج زمان حضرت علی (کرم الله وجه) را هم از پشت بسته ایم، عقیده ما شده «هر کسی با آنچه که من فکر میکنم درست است و اگر مخالفت کند، پس او کافر است» بیا به خاطر خدا کاری کن که جلوی این کشت و کشتار گرفته شود به . خدا قسم اقرار به اشتباه کار آدمهای بزرگ است، میدانی چه خدمتی است که بتوانی جلوی برادر کشی را بگیری؟ مگر خداوند نمیفرماید نجات دادن یک نفر مثل نجات دادن همه انسانهاست؟
🛡 کاوه بعد از کمی سکوت گفت : درست است که حکومت ایران و شیعه آن جوری نبود که بیرون فکر میکردیم و ما هم اشتباهاتی داشتیم اما هر چه این کارها را سبک سنگین میکنم به نتیجه ای جز این نمیرسم که بازگو کردن این مطالب باعث میشود که مردم از عقیده سلفیت متنفر بشوند این کارها به ضرر عقیده است.»
👈گفتم اینها همه بهانه است و درد تو چیز دیگری است، همان طوری که خودت گفتی تو میترسی وجه و جایگاهت را از دست بدهی برای همین به جای گفتن واقعیتها و جلوگیری از بدبخت شدن جوان مسلمان کارهای خودت را ماست مالی میکنی
🔷بعد از چند ساعت بحث کردن و به نتیجه نرسیدن گفتم، رفتن به سخنرانی روشن گری،افشاگری و این حرفهایی که به تو زدم برای من عقیده است و آن قدر برایشان دلیل دارم که به گفته خودت نزدیک بود که
تو را هم راضی کنم که برای سخنرانی بیایی.....
♻️روزها به همین منوال میگذشت تا این که اوایل بهار سال ۹۰ اخبار شبکه استانی خبر کشته شدن یونس عبدی را پخش کرد، برای این خبر سجده شکر رفتم چون حدس میزدم با کشته شدن یونس، گروه خیلی زودتر از بین برود یونس و اسماعیل در حال غرق شدن بودند و به همه کس همه چیز چنگ میزدند که دو روز بیشتر زندگی کنند، اسماعیل که کشته
شده بود و کشته شدن یونس هم به خواست خدا خاتمه کار بود.
👌حدسم درست بود و بعد از این جریان تعدادی از افراد دستگیر شدند و در تاریخ ۱۳۹۰/۰۲/۰۱ آخرین خانه تیمی گروه در حسن آباد کشف شده و در درگیری اعضای آن با نیروهای امنیتی ،امجد سیروان کورش و عرفان که در این خانه بودند کشته شدند
👈و این پایانی بود برای گروه تروریستی- تکفیری توحید و جهاد
🌹والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
لقمان امینی، سنندج، بازداشتگاه سازمان اطلاعات ٢٣ /١٢ /١٣٩۴
┅┅┅┅❀مشکات❀┅┅┅┅┄
🚩مشکات کانال و گروه تخصصی رد تفکرات تکفیری. نشر، صدقه جاریه🙏
ایتا:
https://eitaa.com/sonnatenabavii
تلگرام:
https://t.me/sonnatenabavii
روبیکا:
https://rubika.ir/sonnatenabavii