هدایت شده از ذخیره ...
یک شب با اغتشاشگران را اینجا بخوانید @Farsna آنچه در این گزارش می خوانید حاصل همراهی حدودا ۳ ساعته با دختر و پسرهای جوان و نوجوانی است که شنیده بودم برای خونخواهی مهسا امینی به خیابان‌ها آمده‌اند. به وضوح مشخص بود هیچ تقید دینی و سیاسی ندارند. می توان تصور کرد که هدف مهمی در زندگی به جزء خوش‌گذرانی ندارند که آنهم لابد با توجه به سبک زندگی آنها در کشور ما خیلی بساطش جور نیست! بیشتر من را یاد آن نوجوانی می‌انداختند که چند وقت پیش در اینستاگرام کلیپ‌های مشمئز کننده‌اش با دو دختر کم سن و سال‌تر از خودش خاطر بسیاری از مردم را جریحه‌دار کرده بود. قاعدتا از زندگی‌شان احساس رضایت ندارند و هر کس را که عامل این عدم موفقیت بدانند با سخت‌ترین برخوردها و شعارها به او حمله می‌کنند؛ این عامل ناکامی می خواهد دین و قرآن به آنها معرفی شده باشد یا متدینین، بسیجی‌ها، پلیس و... البته در مسیری که من با آنها بودم به جز شکستن شیشه چند مغازه و کندن تابلوها و نرده‌های خیابان، موقعیتی برای سنجش رفتار آنها با افرادی با ظاهرمذهبی یا خانم‌های محجبه پیش نیامد اما کلیپ‌ها و ویدئوهای مختلفی در فضای مجازی منتشر شده بود که این میزان خشونت و تنفر را به وضوح به تصویر می‌کشید. اکثرا دغدغه معیشتی ندارند. اهل گیم و اینستاگرامند! بدون قید و بند مذهبی. معتقد به آزادی بی حد و حصر رابطه با جنس مخالف. به شدت نسبت به دین بغض دارند. روحانیت و اسلام را عامل ناخوشی‌شان می‌دانند. در اعترافاتشان مشخص شده پیوند خانوادگی شان به شدت ضعیف است و بعضا پدر و مادرهایشان با هم زندگی نمی‌کنند. پلیس می‌گوید بعضی هایشان که پوشش نامناسبی دارند تا هنگامی که خانواده شان لباس مناسب برایشان نیاورند نگه می داریم. مادرانشان که می‌آیند وضع پوششان به گونه‌ای است که باید آنها را نیز نگه داریم اما بعضا اغماض می کنیم! البته حساب اغتشاش‌گران فرق دارد باید بمانند تا محاکمه شوند. دکتر منوچهر زارعی جامعه شناس آنها را در جرگه وندالیسم دسته بندی می کند و می‌گوید: «وندالیسم» عارضه امروز مدرنیته است. بیماری نوظهوری که تقریبا در همه جوامع به ظاهر توسعه یافته مشاهده می‌شود. کودکانی که در اینستاگرام و فیسبوک پرورش پیدا می‌کنند و در دیسکوها و کازینوها بزرگ می‌شوند. اکثرا هیجانات جوانی را با الکل یا مخدر سرکوب می‌کنند اما هر از چند گاهی به بهانه‌ای به خیابا‌ن‌ها می‌ریزند و با آشوبگری و تخریب اموال عمومی، هیجانات خود را تخلیه می‌کنند. انگار ما هم باید سزای غربی شدنمان را اینگونه بدهیم. سیاست‌های توسعه غربی که دهه ۷۰ پایه‌گذاری کردیم هم اکنون محصولش را درو می‌کنیم. البته که اینها هنوز در اقلیتند و بسیار محدود، اما همین مقدار کم نیز دردآور است. خانواده، آموزش و پرورش و لقمه شبهه‌دار و نحوه تربیت و مصرف رسانه‌ای بیشترین نقش و تقصیر را در این ماجرا دارند. به نظرم این نوجوان‌ها مراقبت‌های خاص می‌خواهند. شاید باید پس از شناسایی در مدارس خاص ثبت‌نام شوند تا هم آموزش‌های مناسب ببینند و هم بقیه را کمتر آلوده کنند. دکتر زارعی درست می‌گوید؛ انگار به میزان تقلید از غربی‌ها، داریم شبیه آنها می‌شویم لااقل در نابهنجاری‌های فرهنگی. اما یک تفاوت جدی نیز وجود دارد. غربی‌‌‌ها مثل ما این همه دشمن و گروهک تروریستی و معاند ندارند. هیچ کجای دنیا دشمنان قسم خورده که به این میزان دستشان به خون مردم آغشته باشد و رسانه‌های پرشماری که ساعت‌ها برای تهییج مردم و به خشونت کشیدن جامعه وقت بگذارند و هزینه کنند، وجود ندارد. رسانه هایی که ایجاد یاس و ناامیدی را در برنامه دارند و هنرشان این است تا کوچکترین ایرادی را به نظام سیاسی و دینی کشور منتسب کنند و مردم را به خیابان بکشند. آنگاه با پنهان شدن پشت مردم سپری را برای گروهکی ها و تروریستها ایجاد کنند. یکی از همکاران که سابقه خبرنگاری در فتنه ۸۸ را نیز دارد می‌گفت: این مسائل برای ما تکراری است. این رسانه ها بیشترین اثر را روی خودشان می گذارند. بیش از ۴۰ سال است که هر بار باورشان می شود که کار نظام تمام است اما باز هم دست از پا درازتر ناکام می مانند و مشغول سناریوسازی دیگری می شوند. البته پشتکار خوبی دارند هر کسی بود تا الان هزار بار ناامید شده بود. انگار به اراده الهی ماموریت دارند تا ما را قوی تر کنند همان کاری که تاکنون کرده اند.