به سوی سماء
این‌که امام [خمینی] فرمودند: در میخانه گشایید به رویم شب و روز که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم
این‌که حافظ می‌فرماید: ما‌ درس سحر در ره میخانه نهادیم محصول دعا در ره جانانه نهادیم یعنی وقتی میخانه جلو آمد و آن می که باید وجود مرا از بین ببرد آمد، در آن وقت ما تحقیق را کنار گذاشتیم. البته هم آن تقلیدش و هم تحقیقش و هم میخانه‌اش خوب است. ولی آن جا که به می خوارگی پرداخت دیگر حاضر نیست به مدرسه برگردد‌ چون برایش ثقیل است. چرا؟ چون (لا اله الا الله) تقلیدی را همین طور بدون علم و آگاهی و درک و لذت می‌گوید و خیلی به درد آدم نمی خورد. (لا اله الا الله) تحقیقی هم تا حدی به آدم روشنی می‌دهد و ارضا می‌کند، ولی دریافت واقعی پیدا نمی‌کند. و لذا این هم خیلی به کار انسان نمی آید. تنها چیزی که باعث فلاح انسان است آن درک و دریافت واقعی (لا اله الا الله) است که در آن حالت از خود بی خود شدن نصیب انسان می‌شود و درونش را از غیر خداوند پاک می‌کند. این همان (لا اله الا الله) است که امام صادق علیه السلام فرمودند (یطهرکم عن کل دنس سوی الله تعالی) و این (لا اله الا الله) دیگر از انسان جدا شدنی نیست. @sooyesama @tohideahadi