به‌نام خدا برخی دوستان از گوشه و کنار پیام داده و می‌خواهند که بنده نیز چند سطری به‌سود یا زیان آقای شجریان بنگارم. بنده با شگفتی می‌پرسم که آیا ایشان جزء اصول یا فروع دین هستند که لازم است همه افراد موضع خود را درباره او اعلام کنند؟! او استاد آوازی بود که در رشته خود نوآوری‌هایی داشت. اکنون چه ضرورتی در میان است که همه آحاد جامعه باید به داوری او بنشینند؟! عقل سلیم می‌گوید: این همه موضع‌گیری‌های ضد و نقیض و تلاطم اجتماع، آن‌هم در شرایط اقتصادی و کرونایی امروز، زهر سهم‌گینی است که ازسوی بیگانگان به بدنه جامعه تزریق می‌شود. درگذشت یک استاد آواز، چنان موضوع پرضرورتی نیست که نیاز باشد امثال بنده در آن ورود کنیم. بنابراین اصرار و تحریک نزدیکان، نباید ما را به ورود به چنین بازی زهرناکی که بی‌گمان طراحان بیگانه‌ای دارد، وارد نماید. اما بادریغ اینگونه نشد و اصرار مریدانِ نادان، برخی بزرگان را به این معرکه وارد نمود. اکنون چند سطری نه برای موضوع کم اهمیتی مانند درگذشت شجریان، بل‌که برای تبیین سخن بزرگان می‌نگارم. استاد ریاضی‌ای را فرض کنید که شاگردهای گوناگونی دارد. یکی از شاگردهای او توانایی شگرفی در تبیین مسائل ریاضی به زبان موسیقی دارد؛ یعنی قواعد پیچیده ریاضی را به زبان شعر و لحن خوش، برای عموم مردم می‌سراید و ذهن مردم را به عالم والای ریاضی می‌برد. اکنون استاد یادشده درباره این شاگرد خود می‌گوید: «هرگاه او را دیدم در عالم والای ریاضی بود و مردم را به آن دیار رهنمون می‌ساخت». این سخن تنها نشان‌دهنده نیکویی خدمتی است که شاگرد برای دانش ریاضی انجام داده است. اما همه شئونات شاگرد را تایید نمی‌کند. شاید این شاگرد نقاط ضعف زیادی در شئون دیگر زندگی داشته باشد که سخن استاد ریاضی ناظر به آنها نیست. استاد ریاضی تنها شأن ریاضی شاگرد را تایید کرده است و درباره شئون دیگر او سخن نمی‌گوید. مانند این نکته در فضای احادیث نیز دیده می‌شود. برای نمونه برخی روایات می‌گویند اگر برای امام حسین (ع) اشکی ریخته شود بهشت واجب می‌شود. اما این بهشت واجب شده، ممکن است با یک گناه، نابود شود. بنابراین این‌گونه روایات تنها شأن اشک بر امام حسین (ع) را روشن می‌کنند و نه شأن شخص اشک‌ریزنده را. بله این شأن (گریه بر امام حسین) بسیار ملکوتی است اما شخص اشک‌ریزنده شئون دیگری نیز دارد که اکنون موضوع سخن نیستند. به‌هر روی اگر شنیدیم بزرگی از خواننده‌ای تعریف کرد، تنها همان شأن خوانندگی، متعلق تعریف است و شئون دیگر مورد تایید نیست. در پایان، بار دیگر دریغ و افسوس خود را از سادگی و زودباوری مردم ابراز کرده و دوباره با شگفتی می‌پرسم: آیا درگذشت یک استاد آواز جزء اصول یا فروع دین است که همگان باید موضعی برایش اتخاذ کنند؟! آیا این همه تشنج جامعه گواه هدایت این نزاع نافرجام ازسوی بیگانگان نیست؟! آیا مریدان نادان و خودکامه حتما باید بزرگان خود را به این بازی‌های آلوده سیاسی وارد کنند؟! و هزاران آیای دیگر...