چگونه از خاطره، راه حل بسازیم؟ یا بررسی امکانهای احیا نکردن جهاد! (1) 📌تهران پنجشنبه یازده اسفند ساعت هشت صبح 🖋️یکی از دوستان فایلی را فرستاد که گزارش بود از جلسه آقا با جمع متکفل احیاء جهاد در دولت. اصرار کرد که خصوصی است و منتشر نشود. تا ساعت یازده صبح دقیقا بیست و سه نفر دیگر آن فایل را با همان قید خصوصی و غیر قابل انتشار ارسال کردند. کمی بعد آن را در چند گروه دیدم و فهمیدم کار از انتشار به انفجار رسیده است و تمام! این گزارش برایم بسیار ذی‌قیمت بود به خصوص که اگر ناله نیاز ما به این دست حرفها در کنار ملاحظات بیت رهبری باشد آنچه احتمالا به ما نرسد متن این حرفها در آینده نزدیک است! حالا که مطلب عمومی شده به نظرم وقت آن است که در محتوای آن جدی کاوش کنیم. نکات مهمی در حرفهای آقا هست که باید مد نظر قرار گیرد. 🖋️ در این جلسه آیت الله خامنه‌ای اشاره می‌کنند که جهاد آن دوران شاید در این دوران قابل تکرار نباشد! *اما یک سوال! جهاد به چه شکل قابل تکرار است؟ این نکته مهمی است که فهم آن به کار امروز می‌آید!* 🖋️روایت خود اعضای جهاد سازندگی‌ این بود که آنچه دستمایه جهاد بوده است، سه‌گانه‌ای است که در یک سوی آن انسان جهاد سازندگی، در سوی دیگر ماموریت جهاد سازندگی و در طرف سوم نظم جهاد سازندگی است. 🖋️انسان جهاد سازندگی انسان مومنی است که برای انجام تکلیف حرکت می‌کند. این انسان چون خود را بخشی از حرکت جبهه حق می‌بیند ماموریت خود را از دستگاه رهبری اخذ می‌کند و حرکت می‌کند. اما سومی این حرکت در قالب چه نظامی شکل می‌گیرد؟ 🖋️از خاطرات شفاهی و کتبی اعضای جهاد سازندگی یک نکته بسیار روشن است. *در دوره‌ی جهاد سازندگی، جهاد سازندگی به مفهوم سازمان گسترده نداشتیم بلکه شبکه‌ای از هسته‌های کوچک داشتیم.* 🖋️جهادهای شهرستانی و کوچک اصل بودند. آنها کار را تعریف می‌کردند و ساختار خود را متناسب با شرایط خود می‌ساختند یعنی ممکن جهاد در یک منطقه بخش آب نداشته باشد و در یک منطقه داشته باشد. این هسته‌های کوچک از طریق یک سری اتصالات مثل سمینارهای جهاد و امثال آن، یک فرآیند عجیب اشتراک دانش و اشتراک امکانات داشته‌اند. 🖋️بخش‌های بالادستی جهاد مثل شوراهای استانی و بعد شورای مرکزی در واقع هماهنگ کند امکانات برای این هسته‌ها بوده‌اند و عملا چیزی بیش از این نبوده‌اند. حتی در مساله تقسیم بودجه و امثال آن تلاش می‌شده بیش از نظارت کار دیگری نباشد. این وضعیت به کنشگری هسته‌های کف میدان قدرت فوق العاده می‌داده است. 🖋️هسته‌های پایین دست وقتی ضرورتی را تشخیص می‌داده‌اند خود به خود فعال می‌شدند و برای فعالیت نیازی به اجازه از بالادست نداشتند. 🖋️برای انتزاعی نشدن بحث یک مثال کمک می‌کند. وقتی دولت با مساله آوارگان جنگ روبرو می‌شود از شورای مرکزی جهاد کمک می‌خواهد. شورای مرکزی جهاد هم از شورای استانی و آنها هم از هسته‌های جهاد کمک می‌‌خواهند. نتیجه جالب است! هسته‌های جهاد گزارش می‌دهند که ما از هفتاد روز قبل که اولین جنگزده‌ها از آبادان و خرمشهر و ... آمده‌اند کار را شروع کرده‌ایم و مثلا در فلان شهرستان یک سوله خالی را آماده کرده‌ایم یا در فلان جا ساختمان یک مدرسه را استفاده دوگانه می‌کنیم. هفتاد روز قبل احتمالا تازه گزارش‌ها در ساختار دولتی متمرکز جمع می‌شد تا به بالادست برود و او تصمیم بگیرد و کار را به پایین دست ابلاغ کند! 📌 📌 ادامه دارد ..... https://eitaa.com/sotoor_ra