دل شکسته و جواب امام حسین(ع)
مرحوم حاج آفا شفیق فرزند میرزا محمد روفه گر نقل می کند:
عصر روز جمعه ای به همراه پدرم به هیئت شتربان رفتیم، مداح هیئت اشعاری را خواند ولی مجلس از آن شور و حالی که باید داشت خالی بود، بعد از وی پدرم همان اشعار را خواند ولی این بار مجلس شور و حالی به خود گرفت که توصیف کردنی نبود.
خلاصه مجلس تمام شد، ولی دیدم حال پدرم منقلب است به طوری که روی پله های هیئت نشست و در حالی که گریه می کرد، مدام روی دستش می زد و می گفت: خاک بر سرم، این چه کاری بود که من کردم!
وقتی من علت را از ایشان سؤال کردم ، گفتند: من دل یک نفر را با این کارم شکستم، من جواب امام حسین علیه السلام را چگونه بدهم؟ تا زمانی که از وی حلالیت نگیرم دیگر نوحه نمی خوانم.
بعد درحالی که دست و پای مداح هیئت را می بوسید از او خواست که او را ببخشد و بعد از آن هم تا وقتی که همه مداحان از کوچک و بزرگ نمی خواندند، نمی خواند.
منبع: با دلداگان امام حسین علیه السلام