۱۴۰۱؛ سال نحس یا سال افتخار؟
#«ای سال برنگردی، بری دیگه برنگردی»؛
این تکه از شعر حاجیفیروزهای آخر سال انگار برای سال ۱۴۰۱ گفته شده: سال درد و داغهای بسیار، با اشکهای مادران بیفرزند و بغضهای فرزندان بیمادر؛ با جای خالی جگرگوشهها، با خشونت عریانی که در کردستان و بلوچستان و شاهچراغ و نازیآباد بیداد میکرد، با اوجگیری ناتوانی و بیتدبیری و فرافکنی، با مسمومیت سریالی مدارس و سردرگمی مسئولان، با گوشت ۵۰۰ هزار تومانی و پسته یک میلیونی و عیدی یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومانی، با حسرتی که روز به روز در چشمان نسلهای بعدیمان بیشتر میشود، با شرمندگی پدران و دردمندی مادران...
#هرچه بنویسی تمام نمیشود، اما آیا «تاریخ» هم تجربه ملموس و جزءنگر ما را بازگو خواهد کرد؟ شاید نه، شاید تاریخ اولین سال قرن تازهی شمسی را نقطهی عطفی در تاریخ ایرانزمین بداند و ثبت کند: سالی که درد یکپارچگی آفرید، سالی که اگر مادری داغ دید، هزاران هزار با او داغدار شدند، سالی که مصیبت تقسیم شد، سالی که پردهها و پردهپوشیها کنار رفت. سالی که دختران و زنان، صفهای اول را تشکیل دادند، سالی که آزادی معنا شد...
#سالی که تهران برای کردستان گریست، آذربایجان به بلوچستان تسلیت گفت، یزد و کرمان و قم و رشت به یاد کیان ایذهای عزادار شد، سالی که بچهمدرسهایهایمان آنقدر بزرگ شدند که از آنها میترسیدند؛ سالی برای ساختن ایران دیگر و ایرانی دیگری...
#شاید سالها بعد به این سال افتخار کردیم.
#پونلخبر
🅿️ @spounel