قبلا تصور می کردم زندگی کوتاه است و باید بیشتر تفریح کرد و تا حد ممکن مصرف کننده بود، از هر چیز! اکنون کشف کردم: آنها همگی بی نظمی هایی هستند که مصیبت و رنج به بار خواهند آورد. پرخوری و ورزش نکردن درد و رنج جسمانی می آورد. دیر رسیدن به قرارها و کارهای روزمره بی ثباتی به ارمغان می آورد. نداشتن هدف مشخص و واضح باعث می شود راه خود را در زندگی گم کنیم. اکنون آرزوی من اینست که با نظم و تلاش و رنج و درد به هدفم برسم اما زندانی آرزو ها نباشم، نظم و انضباط من را به هدف می رساند . اول: هدف خود را واضح و شفاف کنید؛ اگر می خواهید وزن کم کنید واضح و شفاف بگویید چند کیلو طی چند هفته. اهداف واضح راه حرکت ذهن را روشن می کنند دوم: بدون استثنا راه دستیابی به هدف را بپیماییم. اگر قرار است 10 کیلو طی 2 ماه کم کنید خوردن یک کیک و یا دسر را استثنا نکنید و پایبند باشید، تسلیم نشوید. اگر استثنا قائل شوید بخشی از انرژی و توان ذهنی شما از بین خواهد رفت. کسانی که رفتار های منظم دارند استثنا قائل نمی شوند. هدف مقدم است و هیچ استثنایی جایز نیست. با خود سخت گیر باشید، بگذارید نظم و انضباط به یک عادت و یک اصل در زندگی تان تبدیل شود. سوم: تنها یک هدف اصلی تعیین کنید، ایجاد چالش های متعدد برایتان خستگی ایجاد می کند اما یک هدف را به اجزاء و اهداف کوچک تر تقسیم کنید. گاهی افراد بعد از مدتی تلاش برای رسیدن به هدف، بدلیل طولانی شدن پروسه خسته می شوند و کار را رها می کنند. جاده رسیدن به هدف را به قسمت های متعدد و کوچک و آسان تبدیل کنید و همیشه پایدار هر چند کند حرکت کنید.