🔵 روز هجران و شب فرقت یار آخرت شد!
✍ در روایت آمده است که وقتی بدن مؤمن را روی سنگ غسالخانه برای غسل می گذارند، روح بالای بدن قرار می گیرد. ملک به روح می گوید: آیا میل داری دوباره به این بدن برگردی؟ مؤمن می گوید: نه، پس از یک عمر
زحمت و مرارت، با شب های بیدار و روزهای پرتلاش، تازه خلاص و راحت شده ام.
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
آن پریشانی شبهای دراز و غم دل
همه در سایه گیسوی نگار آخر شد
در شمار ارچه نیاورد کسی حافظ را
شکر کان محنت بی حد و شمار آخر شد
📚 کتاب بهشت و جهنم