‌‌💢 . 💢 یک روز در ایام تحصیل در نجف اشرف ، پس از اقامه نماز پشت سر ، دیدم که  ایشان شدیدا دارند گریه میکنند و شانه هایشان از شدت گریه تکان میخورد . رفتم پیش آیت الله مدنی و گفتم : ببخشید اتفاقی افتاده که این طور شما به گریه افتادید؟ ایشان فرمودند : یه لحظه (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) را دیدم که پشت سر من اشاره نموده و فرمودند : آقای مدنی ! نگاه کن ! شیعیان من بعد از نماز، سریع می روند دنبال کار خودشان و هیچ کدام برای من دعا نمیکنند .. انگار نه انگار که امام زمانشان غایب است! و من از گلایه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) به گریه افتادم . پ. ن: از مادر شهید حسن باقری پرسیدند: چی شد که پسری مثل آقا حسن تربیت کردی؟! جمله خیلی قشنگی گفتند: نگذاشتم در زندگی‌مان گم شود. دعای ندبه: 🚩 بنفسی اَنت مِن مُغیّب لَم یَخلُ مِنّا... جانم به‌فدایت ای غایب از نظری که در میان ما حضور داری...