به خدا كه بسپاري حل ميشه
خودم ديدم…
وقتي كه از همه بريده بودم،
بي هيچ چشم داشتي هوامو داشت…
توي سكوت و آرامش كار خودش
رو ميكرد و نتيجه رو نشونم ميداد،
كه ببين:
تو تنها نيستي…
خودم ديدم، وقتي همه ميگفتن اين
آخر خطه…
با اشاره حاليم ميكرد كه به دلت
بد راه نده…
تا من نخوام هيچ آخري آخر نيست…
و هيچ آغازي هم بدون اذن من سر نميگيره…
خودم ديدم،
وقتي همه سعي به زمين زدنم داشتن،
دستاي منو محكم ميگرفت و منو
بالاتر ميكشيد…
تا از گزندشون در امان باشم …
اوست از پدر پناهنده تر و از مادر
مهربان تر…
اوست از هركس توانا تر…
من كارمو به خدا سپردم و او هرگز
بندش رو نا اميد نميكنه…
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•