﴿استورےخونه﴾
پیرمرد‌نشسته‌بو‌دکنار‌خیابان‌طالقان‌‌وگریه‌میکرد می‌گفت‌‌زمان‌شهادت‌رجایی‌جوون‌بودیم‌ طاقت‌مون‌بیشتر‌بود‌‌ انگار‌‌دیگه‌‌طاقتم‌ندارم....