🔶
🔶رمان نقد تصوف
🔰🔰پیرسازى و قطب تراشى9️⃣5️⃣
💢درویش در حالى که ساکت سر در گریبان برده بود لب به سخن گشود و گفت: اینها را انکار نداریم، لیکن براى تهذیب و تزکیه نفس حتماً سالک باید سر به آستان ارادت قطب بگذارد و از باطن او استمداد کند... اخلاق و عمل سالک به خواندن قرآن و آثار معصومین اصلاح نمى شود، بلکه سرکوبى نفس امّاره محتاج مجاهده و ریاضت و اطاعت و استمداد جستن از باطن پیر است.(1)
♦️مولانا گوید:
چون که با شیخى تو دور از زشتیى *** روز و شب سیارى و در کشتیى
هین مپر الا که با پرهاى شیخ *** تا ببینى عون لشکرهاى شیخ
✳️ادیب زاده: این ادّعا بود امّا اینکه با این ادّعا و آن همه کوشش که براى جمع آورى مرید به خرج دادند چه دردى از دردهاى اجتماع را دوا کردند، پرسشى بى پاسخ است. آخر ما هم اقطابتان را مى شناسیم و هم مریدان ایشان را، اخلاق و عمل آنها را هم مى بینیم، پس چرا با اینکه مریدان بیچاره دست ارادت به اقطاب دادند تغییرى در اخلاق و عمل آنها ندیدیم؟ پس قطب که مى گوید هر که مرید من شد با تصرّف ولایتى او را از آلودگى ها پاک مى کنم! چرا اگر مى توانست نکرد، تا لااقل آبرویى براى او باشند؟...
⬅️آرى در این ارادت ها فقط یک فایده است و آن هم به قول کیوان، عبارت است از پیرسازى و قطب تراشى.
(1). مضمون پند صالح.
ادامه دارد...
#ارمغان_خانقاه
#نقد_مثنوی
#رمان
🔵صوفی پژوهی
@sufi110