🔴یادداشت فرمانده قرارگاه خاتم الأنبیاء، سردار سرلشکر غلامعلی رشید، درباره کتاب «تنهای محجر»:
فرصتی دست داد و از انبوه فعالیتهای نظامی برای 48 ساعت فاصله گرفته و به همراه خانواده به سفری کوتاه آمدیم. همراه خود، کتاب تنهای محجر، خاطرات آزادهی ایرانی حجت الاسلام و المسلمین قدمعلی اسحاقیان را -که برادر ارجمند جناب علی آقای شیرازی به اینجانب هدیه داده بود- آوردم. تا رسیدن به مقصد، و ساعاتی که در مرخصی بودم، چشم از کتاب برنداشتم و آن را به پایان رساندم.
خانواده گوشه چشمی به اینجانب داشته و از اینکه تمام ساعات فراغت در مرخصی را صرف مطالعه کتاب کردم تعجب کرده بودند.
برخی از کتب خاطرات، خواننده را میخکوب میکند. این کتاب با روایت استثنائیاش، از دوران اسارت در زندانهای مخوف بعثیها و صحنهها و حوادث پر از صبر و حماسه و مقاومت و پایداری آن هم از جوانی که در لحظه اسارت هنوز به سن هجده سالگی نرسیده است، از این دست کتابهاست.
یاد دوران اولین اسارت خود پیش از انقلاب اسلامی در سال 1350 افتادم که هنوز هجده سال تمام نداشتم و به این جوان، قدمعلی اسحاقیان، آفرین میگفتم. میزان و نوع مقاومتش در برابر دژخیمان بعثی که پر از خباثت و قساوت و پستی بودند، حتماً بهتر از مقاومت ما در زندانهای ساواک در برابر دژخیمان ستمشاهی بودهاست.
صحنههای نبرد و جنگ هشت سال دفاع مقدس ما، دو صف داشت؛ در یک سو، صف مجاهدان فی سبیل الله بودند که با اموال و انفس و با صدق نیت و اخلاص و صداقت در معامله با رب الارباب عشقبازی میکردند و بهسان یاران حضرت اباعبدالله الحسین در کربلای خوزستان و کربلاهای ایران تحت امر و فرمان امام خمینی که حکیم، فیلسوف، مرجع عالی دینی، عارف و مجاهد بود، مردانه و مظلومانه با دشمن قتال میکردند و جان میباختند و یا مجروح و جانباز میشدند و یا در شرایطی سخت و دشوار آنها را به اسارت میبردند......
🔴 بیداری ملت
@bidariymelat
@bidariymelat