ابوالفضل سپهر را شاعری می‌شناسند که با زبان ساده، بی آلایش و بی تکلف خود دغدغه‌های مربوط به حوزه دفاع مقدس و شهید و شهادت را با آن چهره متواضع، روح متعهد و انقلابی و احساسات رقیق بیان می‌نمود، شاعری که در قطعات خود مظلومیت شهدا و خانواده‌های شهدا و جانبازان را به تصویر می‌کشید و سرانجام در سن ۳۱ سالگی در ۲۸ شهریور ۸۳ جاودانه شد شادی روح بلندش صلوات هنگام جنگ دادیم صدها هزار دارا  شد کوچه‌های ایران مشکین ز اشک سارا  سارا لباس پوشید، با جبهه‌ها عجین شد  در فکه و شلمچه، دارا به روی مین شد چندین هزار دارا، بسته به سر، سربند یا تکه تکه گشتند یا که اسیر و در بند دوخته هزار سارا چشمی به حلقه‌ی در  از یک طرف و دیگر چشمی به خون دل، تر  سارا سؤال می‌کرد، دارا کجاست اکنون؟ دیدند شعله‌ها را در سنگرش به مجنون  در آن زمانه رفتند، صدها هزار دارا  در این زمانه گشتند ده‌ها هزار دارا دارای آن زمانه بی سر درون کرخه  سارای این زمانه در کوچه با دوچرخه  در آن زمانه سارا با جبهه‌ها عجین شد  در این زمانه ناگه،‌ چادر لباس جین شد با خون و چنگ و دندان، دشمن ز خانه راندیم اما به ماهواره تا خانه‌اش کشاندیم  جای شهید اسم خواننده روی دیوار  آن‌ها به جبهه رفتند، اینها شدند طلبکار شاعر: مرحوم ابوالفضل سپهر