فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر روی تنت ترکش نشستو رگای خاکو پر کردی با خونت که دست بردار نیست این خاک حتی یه لحظه از پلاک و استخونت تو آغوش خدا خوابیدی شاید که دیگه قصد کردی بر نگردی کدوم حاجت رو می‌خواستی بگیری که حتی دست و پاتم نذر کردی واسه روزای بی دردی که دارم میونه خون تو اوج درد بودی خدا می‌دونه که بی تو چی میشد تو تنهایی یه لشگر مرد بودی چقد قدم زدی میدون مینو که من هر جا قدم می‌ذارم امنه چجوری خاکتو دیوار بستی که حتی خونه بی دیوارم امنه برای این که من آروم باشم چقدر توی دلت آشوب میشد تو که هر روز زخمات تازه‌تر بود بگو زخمای تو کی خوب میشد یجوری پر کشیدی از زمین که به اوج آسمون نزدیک‌تر شی نخواستی رو زمین ردت بمونه خودت خواستی که مفقودالاثر شی در ، ، ، @sunshinegeneration