🔹پسری تصميم به ازدواج گرفت ، ليستی از اسامی دوستانش كه بيش از ۳۰ نفر بودند را به پدرش داد و از او خواست كه با دوستانش تماس بگيرد و آنها را برای روز عروسی دعوت كند ، پدر هم قبول ميكند.
🔹روز عروسی ، پسر با تعجب دید كه فقط شش نفر از دوستانش آنجا هستند، به شدّت ناراحت شد و به پدرش گفت: من از شما خواستم تمامِ دوستانم را دعوت كنيد اما اينها كه فقط شش نفر هستند.
🔹پدر به پسر گفت : من با تك تك دوستانت تماس گرفتم و به آنان گفتم مشكلی برای تو پيش آمده و به كمك آنها احتياج داری
و از آنها خواستم كه امروز اينجا باشند
بنابراين پسرم نگران نباش ، دوستان واقعی تو امروز همه اينجا هستند.
🌱
دوست نَبوَد آن که در نعمت زند
🌱لاف یاری و برادر خواندگی
🌱دوست آن دانم که گیرد دست دوست
🌱در پریشان حالی و درماندگی
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊️🥀🕯️🥀🕊️🌴