#کتاب_قرار_بی_قرار
#قسمت_صد
#فصل_هشتم_کتاب
#کوچهپسکوچههای_کودکی
#از_زبان_فاطمهسادات_افقه_دخترداییشهیدصدرزاده
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
✨ انتخابات سال ۱۳۸۸ و خیابانگردیهای بعد از مناظرهها و شعارهایی که طرفداران هر جناح سر میدادند، فراموش نشدنی بود.
هر شب بعد از مناظرهها سرس به خیابان ولیعصر میزدیم و گاهی زیر پل کالج میرفتیم تا ببینیم چه خبر است.
🔺 آخر هفتهها هم خانوادهی ما با خانوادهی عمه، همه در باغچهی نقلی پدرم در شهریار جمع میشدیم.
⚜ همسرم رضا طرفدار اصلاحات بود و مصطفی اصولگرا و طرفدار آقای احمدینژاد...
سمیهخانم هم که آن روزها ماههای آخر بارداریاش بود، مثل همیشه مدافع عقاید همسرش بود.👌🏻💯 با اینکه خیلی اهل صحبت کردن نبود، گاهی به کمک مصطفی میآمد و چیزهایی به حرفهایش اضافه میکرد.👏🏻
🔻 اما تمام بحثها بی نتیجه بود.❌ نه رضا آدمیی بود که یک قدم از عقایدش پا پس بکشد و نه مصطفی...
🌺🌺🌺
✨ یادم است روز جمعه بعد از انتخابات، تمام فامیل که تهران بودند در باغ جمع شدند. همه نوع تفکری هم بین ما بود.
🔺 آن شب بحث سر این بود که حالا قرار است چه کسی پیروز شود. مصطفی هم پای صندوقهای رای شهریار بود و مدام از پشت تلفن برای رضا کُری میخواند.😉
آخر شب مصطفی زنگ زد و خبر پیروزی آقای احمدینژاد را داد، اما چون هنوز خبر قطعی نبود ما خیلی باور نکردیم.
🌸🌸🌸
✨ بعد از وقایع سال ۱۳۸۸ همچنان بحثهای رضا و مصطفی ادامه داشت. گاهی کلافه میشدم از این همه بحث بینتیجه و به رضا میگفتم: «بابا بیخیال! نه فکر تو عوض میشه نه فکر مصطفی!» رضا هم شانه بالا میانداخت و میگفت: «قرار نیست عوض بشیم!» گفتم: «پس چرا این همه بحث میکنید؟» رضا میخندید 😄 و میگفت: «از بحث کردن با مصطفی خوشم میاد!»
برایم عجیب بود پافشاری روی حرفهایی که هیچ نتیجهای نداشت. اما رضا معتقد بود مصطفی مصطفی پسر اهل مطالعهای است📚 و حرفهای دیگران را تکرا نمیکند.
✨باورهایش براساس دانستهها و مطالعاتش است.✨
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔴 ادامه دارد...
📚 منبع: کتاب قرار بی قرار _ مجموعه مدافعان حرم _ انتشارات روایت فتح
@syed213