از یتیمی در شیرخوارگاه تا غربت در گلزار شهدا
آقای نویسنده میگوید قصه زندگی این دو برادر اگرچه متاسفانه آنچنان شناخته شده نیست، اما حرفهای زیادی دارد: «تهران ۲۴ شهید بهزیستی دارد و شهرهای دیگر هم هرکدام تعدادی شهید دارند. این یعنی رشادت بچه پرورشگاهی که غم نداشتن پدر و مادر هم همیشه اذیتش میکند. وقتی میگوئیم جنگ ما مردمی بود یعنی همین. همه عشق ما این بود که وقت مرخصی برویم پیش پدر و مادرهایمان. اینها ولی مرخصیها را باز برمیگشتند پرورشگاه و از آنجا دوباره اعزام میشدند به جبهه. اینها نه از سر نا امیدی و فرار کردن از بی پناهی آمده بودند، که به قول ثاقب اگر پدر و مادر نداشتند، شرافت که داشتند و پای همان شرافت ایستادند. آنها آن زمان هم میدانستند که این زخمها و جراحتها فردا برایشان دردسر خواهد شد.»
🌿🌿🌿🌿🌿
اگر چنانچه گذارمان به گلزار شهدای بهشت زهرا افتاد، جایی ما بین قبور قطعه ۵۰، ردیف ۶۷، شماره ۱۹ وردیف ۶۶ شماره ۱۹، دو برادر شهیدی آرام کنار یکدیگر خفته اند که شبهای جمعه، هیچگاه مادر و پدری زائر مزارشان نبوده است!*
بسیج شجره طیبه ای است که عاشقان و دلباختگان آن ، نام و نشانی در گمنامی یافته اند