صاحب قبله و قبله ،دو عزیزند،ولی
خوشتر آن است من از قبلهنما بنویسم!
آسمان مثل تو احساس مرا درک نکرد
باز، غمنامه، به بیگانه چرا بنویسم؟
تا به کی،زیر چنین سقف سیاه و سنگین
قصهی درد، به امید دوا بنویسم؟
قلمم، جوهرش از جوش و جراحت ،جاریاست
پست باشم که پی نان و نوا بنویسم
بارها قصد خطر کردم و گفتی: ننویس!
پس من این بغض فروخورده کجا بنویسم؟
و امشب چه شبی باشد... روحهای بلند در پیوندی ابدی کنار هم از آسمان پاک وطن عاشقانه پاسداری میکنند. رفیقان یکی یکی در حال پیوستن به هم هستند...
@SyrianKhabar